English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English Persian
percussion cap کلاهک ضربتی
percussion caps کلاهک ضربتی
Other Matches
an eye for an eye a tooth for a tooth <proverb> زدی ضربتی ضربتی نوش کن
pressure front جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
carrier striking force نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
cocked hat کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
cocked hats کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
blade سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
percussion ضربتی چاشنی ضربتی
concussion ضربتی ماسوره ضربتی
precautions ضربتی
precaution ضربتی
precussion ضربتی
striking force نیروی ضربتی
percussion cap چاشنی ضربتی
strike force نیروی ضربتی
percussion fuze ماسوره ضربتی
percussion caps چاشنی ضربتی
percussion عمل ضربتی
contact sweeping روبیدن ضربتی
contact mine مین ضربتی
impact burst ترکش ضربتی
quick action عمل ضربتی انی
concussion detonation خرج تخریب ضربتی
precussion detonator چاشنی ضربتی یا دنگی
blast line مسیر موج ضربتی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
purler ضربتی که شخص را ازسرپرت کند
muzzle wave موج ضربتی دهانه لوله توپ
grounder موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
reflex force نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warhead کلاهک
bonnet کلاهک
warheads کلاهک
cap کلاهک
crown top کلاهک
head stock کلاهک
cap wale کلاهک
capped کلاهک
cupule کلاهک
lids کلاهک
hood کلاهک
overhang کلاهک
collar کلاهک
hoods کلاهک
lid کلاهک
tegmentum کلاهک
helmets کلاهک
helmet کلاهک
bonnets کلاهک
overhangs کلاهک
chimney pots کلاهک دودکش
blasting cap کلاهک منفجرکننده
bonnet کلاهک دودکش
blind flange فلانژ کلاهک
cucullate کلاهک دار
detonation cap کلاهک چاشنی
detonation cap کلاهک منفجرکننده
gas cap کلاهک گاز
glans کلاهک احلیل
ice-caps کلاهک یخی
chimney pot کلاهک دودکش
ignition cap کلاهک چاشنی
blasting cap کلاهک چاشنی
warheads کلاهک جنگی
hoods کلاهک دودکش
warhead کلاهک جنگی
snowcap کلاهک برفی
ice cap کلاهک یخی
pile cap کلاهک شمع
hood کلاهک دودکش
tallboy کلاهک دودکش
pileate دارای کلاهک
lidding film کلاهک لیوان
mushromm could کلاهک اتمی
bonnets کلاهک دودکش
ice-cap کلاهک یخی
door lintel نعل درگاه کلاهک
igniting fuze کلاهک مشتعل کننده
hood کلاهک دودکش [شیمی]
dome کلاهک دودکش [شیمی]
protection hood کلاهک یا روپوش محافظ
ignition cap کلاهک مشتعل کننده
false ogive روکش کلاهک گلوله
cowel کلاهک دودکش دار
trucked کلاهک بالای دکل
trucking کلاهک بالای دکل
warhead کلاهک موشک سر جنگی
warheads کلاهک موشک سر جنگی
noses دماغه کلاهک موشک
nose دماغه کلاهک موشک
trucks کلاهک بالای دکل
hood روپوش کلاهک دودکش
hoods روپوش کلاهک دودکش
abat vent کلاهک دودکش بخاری
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
armor piercing capped دارای کلاهک ثاقب
truck کلاهک بالای دکل
cap nut مهره کلاهک دار
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
hood کلاهک کاپوت ماشین روپوش
bonnets کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
hoods کلاهک کاپوت ماشین روپوش
bonnet کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
lower fungus قارچ بدون کلاهک هاگ
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
domes کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
igniter خرج مشتعل کننده کلاهک منفجرکننده
air defense weapon control case روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
hound dog موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
titan نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
minuteman نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
titans نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
sprints نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
quick fuse ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
darted پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
dart پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
lids کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
darting پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
lid کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
countersink خزانه نمودن کلاهک دار کردن خزینه دار کردن خزینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com