Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
bearskin	کلاهی از پوست خرس
bearskins	کلاهی از پوست خرس
Other Matches
velours	نمد کلاهی
velour	نمد کلاهی
lantern-light	نورگیر کلاهی
lantern light	نورگیر کلاهی
velour	مخمل کلاهی پارچه مخملی
velours	مخمل کلاهی پارچه مخملی
black cap	کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
panama hat	کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
panama hats	کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
an impossible hat	کلاهی که به هیچ روی نتوان بر سرگذاشت یا هیچ زیبنده نباشد
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peels	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
hides	پوست
goat	پوست بز
skin	پوست
shale	پوست
goatskins	پوست بز
skinned	پوست
cortex	پوست
shells	پوست
rinds	پوست
peels	پوست
cortices	پوست
husk	پوست
hide	پوست
rind	پوست
shell	پوست
peeling	پوست
peel	پوست
shelling	پوست
goats	پوست بز
skinless	بی پوست
skinner	پوست کن
swanskin	پوست قو
tegmen	پوست
tegmentum	پوست
tunc	پوست
encrustation	پوست
encrustations	پوست
scalp	پوست سر
peltry	پوست
parer	پوست کن
skinning	پوست
skins	پوست
crustal	پوست
cuticle	پوست
dermatalgia	پوست
dermis	پوست
flayer	پوست کن
glume	پوست
integument	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
goatskin	پوست بز
strippers	پوست کن
barked	پوست
barking	پوست
hulls	پوست
stripper	پوست کن
barks	پوست
bark	پوست
hull	پوست
husks	پوست
cutis	پوست زیرین
barked	پوست درخت
dermatology	پوست شناسی
dermatopathy	ناخوشی پوست
dermatosis	اماس پوست
dermatozoa	انگلهای پوست
cuticular	وابسته به پوست
cuticular	پوست مانند
parchmenty	پوست مانند
dermatoid	پوست مانند
dermatography	شرح پوست
barked	پوست کندن
derm	زیر پوست
decorticate	پوست کندن از
debark	پوست کندن از
dermatographia	پوست نگاری
dermoid	شبیه پوست
ecdysis	پوست اندازی
ecdysis	پوست ریختن
ectorderm	برون پوست
egg shell	پوست تخم
endoderm	درون پوست
dry bones	پوست واستخوان
drumhead	پوست طبل
dermoid	پوست مانند
dermoidal	شبیه پوست
dermoidal	پوست مانند
dermotropic	متمایل به پوست
dermotropic	پوست گرای
desquamate	پوست انداختن
drum head	پوست طبل
entoderm	درون پوست
skinned	پوست پوستی
barks	پوست کندن
barks	پوست درخت
skinning	پوست پوستی
skins	پوست پوستی
skin	پوست پوستی
peeled	پوست کنده
crusted	پوست دار
desquamate	پوست ریختن
membranes	پرده پوست
beaver	پوست سگ ابی
beavers	پوست سگ ابی
membrane	پرده پوست
thick-skinned	پوست کلفت
chafe	پوست رفتگی
chafes	پوست رفتگی
chafing	پوست رفتگی
barky	پوست دار
corticate	پوست دار
corticated	پوست دار
bast	پوست درخت
blach hulled	سیاه پوست
picked	پوست کنده
broadtail	پوست بره
calf skin	پوست گوساله
melanotic	سیاه پوست
apple peel	پوست سیب
lambskins	پوست بره
sheep skin	پوست گوسفند
barking	پوست کندن
barking	پوست درخت
taxidermy	پوست ارایی
aboveboard	پوست کنده
albinism	سفیدی پوست
alphosis	بیرنگی پوست
calfskin	پوست گوساله
mesoderm	میان پوست
pachydrmatous	پوست کلفت
papillose	مانندبرامدگی پوست
parachroma	بیرنگی پوست
parer	پوست تراش
peltmonger	پوست فروش
niggers	سیاه پوست
percutaneous	از راه پوست
vellum	پوست گوساله
pachydermatous	پوست کلفت
pachydermatous	ستبر پوست
thin skinned	پوست نازک
moleskin	پوست کورموش
molt	پوست اندازی
negress	زن سیاه پوست
epidermis	پوست برونی
thick skinned	پوست کلفت
onionskin	پوست پیاز
oxhide	پوست گاو
periderm	پوست برونی
periderm	پوست اطراف
tegmentum	پوست طبیعی
Negroes	سیاه پوست
chafed	پوست رفته
slipe	پوست کندن از
skiver	پوست تراش
shuck	پوست نخودوغیره
dermatitis	اماس پوست
skinner	پوست فروش
skin and bone	پوست واستخوان
scscalable	پوست کندنی
nigger	سیاه پوست
phyma	برامدگی پوست
pityriasis	شوره پوست
taxidermist	پوست ارا
rhytidome	پوست درخت
ross	پوست درخت
ross	پوست کندن
scalable	پوست کندنی
scarf skin	پوست برونی
skin effect	اثر پوست
melanic	سیاه پوست
fellmonger	پوست فروش
fellmonger	دلال پوست
flench	پوست کندن
flense	پوست کندن
encrustations	پوست زخم
encrustation	پوست زخم
hull	پوست کندن
exuviate	پوست انداختن
unhusk	پوست کندن
erythema	التهاب پوست
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
excoriate	پوست کندن از
excoriation	پوست رفتگی
excorticate	پوست کندن
Afrikaners	سفید پوست
glumaceous	پوست دار
in plain english	پوست کنده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com