English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
uncap کلاه از سر برداشتن
Search result with all words
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
to sel a person a pup کلاه کسیرا برداشتن
Other Matches
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time . این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
casks کلاه جنگی کلاه خود
cask کلاه جنگی کلاه خود
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
jasey کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
modiste کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
lifts برداشتن
ingether برداشتن
removing برداشتن
ingather برداشتن
lifting برداشتن
lifted برداشتن
lift برداشتن
pick up برداشتن
moistening نم برداشتن
remove برداشتن
remove از جا برداشتن
include در برداشتن
includes در برداشتن
removes از جا برداشتن
pickup برداشتن
removing از جا برداشتن
glom برداشتن
countertrace برداشتن از
deleted برداشتن
to mop up برداشتن
to pick up برداشتن
to pull off برداشتن
to run away with برداشتن
flaw مو برداشتن
flaws مو برداشتن
deletes برداشتن
delete برداشتن
to take up برداشتن
take برداشتن
takes برداشتن
removes برداشتن
sublate برداشتن
take up برداشتن
deleting برداشتن
unveil حجاب برداشتن
unveils حجاب برداشتن
run away with برداشتن و در رفتن
remove slag سرباره را برداشتن
unveiling حجاب برداشتن
to take off برداشتن بردن
unveiled حجاب برداشتن
warps تاب برداشتن
snap up تند برداشتن
warped تاب برداشتن
warp تاب برداشتن
to carry arms سلاح برداشتن
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
to fly to arms سلاح برداشتن
to have one's p taken عکس برداشتن
shuffle off به عجله برداشتن
to receive a wound زخم برداشتن
to sweep away ازمیان برداشتن
elide ازاخر برداشتن
elided ازاخر برداشتن
elides ازاخر برداشتن
surmounting ازمیان برداشتن
surmounts ازمیان برداشتن
emarginate برداشتن حاشیه از
dequeue برداشتن اقلام یک صف
demountable قابل برداشتن
to break step غلط پا برداشتن
break step غلط پا برداشتن
twist تاب برداشتن
twisting تاب برداشتن
twists تاب برداشتن
decode برداشتن رمز
decoded برداشتن رمز
decodes برداشتن رمز
flaw ترک برداشتن
flaws ترک برداشتن
feet پاچنگال برداشتن
heave خیز برداشتن
surmounted ازمیان برداشتن
surmount ازمیان برداشتن
eliding ازاخر برداشتن
picturize فیلم برداشتن از
transcribed رونوشت برداشتن
step قدم برداشتن
step گام برداشتن
stepping قدم برداشتن
stepping گام برداشتن
unmask نقاب برداشتن از
unmasked نقاب برداشتن از
unmasks نقاب برداشتن از
off take rudder سکان برداشتن
make a copy of رونوشت برداشتن
ingether خرمن برداشتن
transcribe رونوشت برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
transcribing رونوشت برداشتن
give up دست برداشتن از
heaved خیز برداشتن
polled نمونه برداشتن
map نقشه برداشتن از
clearance برداشتن مانع
machines براده برداشتن
machined براده برداشتن
removing برداشتن مهر
removes برداشتن مهر
gait گام برداشتن
remove برداشتن مهر
desist دست برداشتن
cease دست برداشتن
crack شکاف برداشتن
list سیاهه برداشتن
cracks شکاف برداشتن
poll نمونه برداشتن
polls نمونه برداشتن
maps نقشه برداشتن از
to come at a bound <idiom> خیز برداشتن
to take the photograph of عکس برداشتن از
unmasking نقاب برداشتن از
spoons با قاشق برداشتن
spooning با قاشق برداشتن
spooned با قاشق برداشتن
spoon با قاشق برداشتن
resign دست برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate . ازمیان برداشتن
uncap سر پوش برداشتن از
machine براده برداشتن
unhood سرپوش برداشتن از
jack a dandy کج کلاه
headgear کلاه
head piece کلاه
cappa کلاه
chapeau کلاه
opera hat کلاه له شو
pompom گل کلاه
ice-cap یخ کلاه
ice-caps یخ کلاه
ice cap یخ کلاه
panache پر کلاه
pretty fellow کج کلاه
nightcaps شب کلاه
nightcap شب کلاه
aigret گل کلاه
hat کلاه
bilk کلاه سر
hats کلاه
beau کج کلاه
capped کلاه
cap کلاه
paces شیوه گام برداشتن
paced شیوه گام برداشتن
pace شیوه گام برداشتن
cracks شکاف برداشتن ترکیدن
crack شکاف برداشتن ترکیدن
decontrol دست از کنترل برداشتن
disburden بار از دوش برداشتن
curl تاب برداشتن فردادن
curled تاب برداشتن فردادن
curls تاب برداشتن فردادن
leave alone <idiom> دست از سر کسی برداشتن
ingather انباشتن خرمن برداشتن
to take notes of یاد داشت برداشتن از
defuse فیوز بمب را برداشتن
defused فیوز بمب را برداشتن
defuses فیوز بمب را برداشتن
defusing فیوز بمب را برداشتن
racing of motor دور برداشتن موتور
racing of generator دور برداشتن مولد
untread بعقب گام برداشتن
withdraw عقب کشیدن برداشتن
withdraws عقب کشیدن برداشتن
remove the seal from مهر چیزی را برداشتن
work in مشکلات را از میان برداشتن
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
to whisk away or off تند بردن برداشتن
to run away with برداشتن ودر رفتن
to lift up one's hand دست بدعا برداشتن
to lift one's hand دست به سوگند برداشتن
to have two strings to one bow با یک دست دو هندوانه برداشتن
to get anything out of the way کاری را ازمیان برداشتن
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
yerk هل دادن شکاف برداشتن
To pluck ones eyebrows. زیر ابرو برداشتن
overcrop زیاد حاصل برداشتن از
multiplicate چندین نسخه برداشتن از
skullcaps کلاه بره
skullcap کلاه بره
beret کلاه بره
berets کلاه بره
rain hat کلاه بارانی
summer house کلاه فرنگی
rain cap کلاه کریلی
steel helmet کلاه اهنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com