English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
head gear کلاه تمرین بوکس
headguard کلاه تمرین بوکس
headharness کلاه تمرین بوکس
Other Matches
gym محل تمرین بوکس
gyms محل تمرین بوکس
punch ball گلابی تمرین بوکس
speedbag گلابی تمرین بوکس
punching bag کیسه شن تمرین بوکس
punching bags کیسه شن تمرین بوکس
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
big bag کیسه شن تمرین بوکس
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time . این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
cask کلاه جنگی کلاه خود
casks کلاه جنگی کلاه خود
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
jasey کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
modiste کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
pugilism بوکس
boxing بوکس
box بوکس
boxes بوکس
brass knuckles پنجه بوکس
bout مسابقه بوکس
bouts مسابقه بوکس
box spanner اچار بوکس
ring رینگ بوکس
knuckle-dusters بوکس باز
knuckle-dusters پنجه بوکس
knuckle-duster بوکس باز
knuckle-duster پنجه بوکس
knuckle duster بوکس باز
knuckle duster پنجه بوکس
straight left چپ مستقیم در بوکس
boxer بوکس باز
pugilism بوکس بازی
boxing ring رینگ بوکس
boxing gloves دستکش بوکس
boxing glove دستکش بوکس
box wrench اچار بوکس
stablemate هم تیمی بوکس
sparring partner یار تمرینی بوکس
savate بوکس همراه با لگد
kick boxing بوکس همراه با لگد
sunday punch کاراترین ضربه در بوکس
straight right راست مستقیم در بوکس
straight blow ضربه مستقیم در بوکس
sparring match مبارزه تمرینی بوکس
knock out با مشت یا بوکس ازپادراوردن
ropes طناب رینگ بوکس
managers مدیر مسابقه بوکس
manager مدیر مسابقه بوکس
stopped استوپ داور بوکس
stopping استوپ داور بوکس
stops استوپ داور بوکس
roped طناب رینگ بوکس
stop استوپ داور بوکس
rope طناب رینگ بوکس
make-weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to peel off [tires] بوکس و باد کردن چرخ
blow with the open glove ضربه با دستکش باز بوکس
bells زنگ در پایان هر روند بوکس
slugfest بوکس بدون تاکتیک صحیح
bell زنگ در پایان هر روند بوکس
make weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weights سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to burn rubber بوکس و باد کردن چرخ
peizefight مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
stance طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
box بوکس بازی کردن سیلی زدن
attendance of a doctor حضور پزشک روی رینگ بوکس
canvas پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvases پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
neutral corner گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
stances طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
boxes بوکس بازی کردن سیلی زدن
low blow ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
ring stool چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
aprons چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
exercise تمرین
actions تمرین
exercises تمرین
practice تمرین
action تمرین
exercised تمرین
drills تمرین
rehearsals تمرین
drilling تمرین
rehearsal تمرین
use تمرین
drilled تمرین
trains تمرین
uses تمرین
drill تمرین
ure تمرین
work out تمرین
trained تمرین
train تمرین
practises ورزش تمرین
practicing ورزش تمرین
field exercise تمرین رزمی
fartlek تمرین دو استقامت
practise ورزش تمرین
practice تمرین کردن
gymnastical تمرین زورخانهای
formal exercise تمرین صوری
fore exercise تمرین مقدماتی
joint exercise تمرین مشترک
practice ورزش تمرین
rehearsing تمرین کردن
field exercise تمرین صحرایی
practising ورزش تمرین
exercize تمرین تکلیف
combatdrill تمرین رزمی
combat exercise تمرین رزمی
circuit training تمرین دایرهای
training تعلیم و تمرین
mules اتومبیل تمرین
mule اتومبیل تمرین
rehearses تمرین کردن
battle drill تمرین رزم
rehearse تمرین کردن
behavior rehearsal تمرین رفتار
rehearsed تمرین کردن
experience تمرین دادن
dry run تمرین جنگی
exercise term اسم تمرین
exercise code word رمز تمرین
exercisable قابل تمرین
woodshed تمرین کردن
drilling تمرین نظامی
woodsheds تمرین کردن
gunning تمرین تیراندازی
experiencing تمرین دادن
experiences تمرین دادن
try-out تمرین نهایی
workout تمرین شدید
exercised تمرین دادن
rehearsals تمرین از بر خواندن
service practice تمرین اموزشی
try-outs تمرین نهایی
rehearsals تمرین نمایش
rehearsal تمرین از بر خواندن
exercise تمرین دادن
training distance مسافت تمرین
training time زمان تمرین
workouts تمرین شدید
workshop practice تمرین کارگاهی
drill تمرین کردن
work out تمرین امادگی
work out <idiom> تمرین کردن
wind sprint تمرین دو سریع
warm down تمرین سبک
exercises تمرین دادن
unspaced practice تمرین بی فاصله
rehearser تمرین کننده
staging تمرین کردن
drills تمرین کردن
drilled تمرین مته
mobilization exercise تمرین بسیج
massed practice تمرین بی وقفه
mass practice تمرین فشرده
drilled تمرین کردن
maneuver تمرین نظامی
drill تمرین مته
drills تمرین مته
physical exercise تمرین ورزشی
staging تمرین اب خاکی
pratique تمرین عملی
practice teaching تمرین معلمی
practice period دوره تمرین
practice effect اثر تمرین
rehearsal تمرین نمایش
physical exercise تمرین بدنی
evolution تمرین عالی
overtrain تمرین بیش از حد
negative practice تمرین منفی
fire drill تمرین اطفاء حریق
fire drills تمرین اطفاء حریق
flash card ورقه تمرین بصری
backboard دیوار تمرین تنیس
drill marching تمرین پیاده روی
shadow ball تمرین گوی اندازی
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
multiple drill تمرین چند یکانی
moom poolgi تمرین کردن تکواندو
mobilization exercise تمرین بسیج نیروها
mass practice تمرین بدون استراحت
map exercise تمرین روی نقشه
live exercise تمرین با تیر جنگی
dojang سالن تمرین تکواندو
distributed practice تمرین فاصله دار
directed exercise تمرین هدایت شده
work out برنامه یک جلسه تمرین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com