English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
Other Matches
axil گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
corners گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
cornering گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corner گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
To live on borrowed money . To play for time . این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
eremitic گوشه نشینانه گوشه گیر
acute angle گوشه تیز گوشه تند
cask کلاه جنگی کلاه خود
casks کلاه جنگی کلاه خود
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
ramify شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
branches شاخه شاخه شدن
arborization شاخه شاخه شدگی
branch شاخه شاخه شدن
jasey کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
modiste کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
fork سه شاخه
limbless بی شاخه
fork شاخه
knag ته شاخه
intersection leg شاخه
furcate شاخه شاخه
acaulescent بی شاخه
ramulose شاخه شاخه
forking سه شاخه
variation شاخه
variations شاخه
pin در شاخه
pinned در شاخه
pinning در شاخه
trifurcation سه شاخه
trifid سه شاخه
ramulous شاخه شاخه
ramus شاخه
branch lines شاخه
branch line شاخه
bough شاخه
limbs شاخه
limb شاخه
virga شاخه
three way سه شاخه
arm شاخه
nid شاخه
plugging دو شاخه
doddered بی شاخه
plugs دو شاخه
plug دو شاخه
forking شاخه
nibs شاخه
nib شاخه
Br شاخه
boughs شاخه
connection plug دو شاخه
embranchment شاخه
branch cutter شاخه بر
bifurcation شاخه
branches شاخه
branch شاخه
sprigs شاخه کوچک
linear portion شاخه خطی
spraying شاخه کوچک
sprays شاخه کوچک
branching شاخه گزینی
blind alley شاخه بن بست
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
blind alleys شاخه بن بست
field شاخه [دانشی]
branchlet شاخه کوچک
sprayed شاخه کوچک
spray شاخه کوچک
alley شاخه ماز
alleyways شاخه ماز
sprig شاخه کوچک
topper شاخه زن سوهان
toppers شاخه زن سوهان
prong شاخه رودیانهر
branch شاخه [دانشی]
prongs شاخه رودیانهر
area شاخه [دانشی]
ramifications شاخه شاخگی
twiggy شاخه دار
forked شاخه دار
link شاخه رابط
provine شاخه خوابانده
wing شاخه شعبه
twing شاخه کوچک
winging شاخه شعبه
crotch تیر دو شاخه
ram's horn hook قلاب دو شاخه
viminal شاخه دهنده
crotches تیر دو شاخه
division شاخه [دانشی]
twigged شاخه دار
ramification شاخه شاخگی
offshoot شاخه نورسته
outbranch شاخه گستردن
easing out line شاخه شل کننده
passerine شاخه نشین
offshoots شاخه نورسته
ramify شاخه بستن
dog leg شاخه فرعی
ramify شاخه دادن
distributary رود شاخه
disbranch بی شاخه کردن
triradiate سه شاخه سه شعاعی
ramiform شاخه مانند
line of business شاخه پیشه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
tuning fork دو شاخه صوتی
tributaries شاخه انشعاب
grain شاخه چنگال
branches شاخه دراوردن
gray ramus شاخه خاکستری
subshrub شاخه کوچک
tributary شاخه انشعاب
tuning forks دو شاخه صوتی
arborescent شاخه مانند
tributaries شاخه رود
spriggy شاخه دار
bifurcate دو شاخه شدن
coppice شاخه زاد
coppices شاخه زاد
female plug دو شاخه ماده
secateur شاخه قطع کن
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
banana pin دو شاخه رادیو
tributary شاخه رود
branch شاخه دراوردن
lamin شاخه پردهای
sprouts جوانه شاخه
cable connector دو شاخه کابل
sprouted جوانه شاخه
branchy شاخه دار
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
lamina شاخه پردهای
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
traverse leg شاخه پیمایش
alleys شاخه ماز
sprout جوانه شاخه
twig : شاخه کوچک
twigs : شاخه کوچک
biramous دارای دو شاخه
three arm protractor نقاله سه شاخه
intersection leg شاخه یک همبر
affluent شاخه رود
boughed شاخه دار
insessorial شاخه نشین
sprit جوانه یا شاخه کوچک
deadwood شاخه خشکیده درخت
layer رگه شاخه خوابانده
bifurcation تقسیم بدو شاخه
leg شاخه مسیر حرکت
utensil plug دو شاخه وسایل برقی
two pin plug دو شاخه وسایل برقی
twin plug دو شاخه وسایل برقی
strick شاخه درخت کتان
tine نوک شاخه یاسیخ
legs شاخه مسیر حرکت
pricket شمعدان شاخه دار
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
percher مرغ شاخه نشین
bifurcation شکاف گاه شاخه
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
dog-leg [شاخه فرعی پله]
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
cluster اویز چند شاخه
cluster bomb اویز چند شاخه
bayou شاخه فرعی رودخانه
layers رگه شاخه خوابانده
pruning knife چاقوی شاخه زنی
wind component شاخه سمتی باد
clusters اویز چند شاخه
cluster bombs اویز چند شاخه
unplugging خارج کردن دو شاخه از سوکت
candelabrum شمع دان چند شاخه
pallet jack جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
truncate شاخه زدن ناقص کردن
unplugs خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged خارج کردن دو شاخه از سوکت
truncated شاخه زدن ناقص کردن
truncates شاخه زدن ناقص کردن
leg خط واصل بین دو نقطه شاخه
legs خط واصل بین دو نقطه شاخه
pallet truck جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
randie branching index شاخص شاخه زنی رندیچ
lifting cart جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
subshrub شاخه فرعی گیاه کوچک
cultrate بشکل چاقوی شاخه زنی
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com