Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
trencher cap
کلاه چهار گوش دانشکده
Other Matches
mortar board
کلاه چتر گوش دانشکده
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry
نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
To live on borrowed money . To play for time .
این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
casks
کلاه جنگی کلاه خود
cask
کلاه جنگی کلاه خود
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
jasey
کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
modiste
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
schools
دانشکده
school
دانشکده
bursars
گنجور دانشکده
technical colleges
دانشکده فنی
school of law
دانشکده حقوق
faculty of law
دانشکده حقوق
collegial
مربوط به دانشکده
collegian
عضو دانشکده
military college
دانشکده افسری
bursar
گنجور دانشکده
polytechnical
دانشکده صنعتی
polytechnics
دانشکده صنعتی
intercollegiate
بین دانشکده ها
medical college
دانشکده طبی
medical college
دانشکده پزشکی
provosts
نافم دانشکده
lawfaculty
دانشکده حقوق
provost
نافم دانشکده
law faculty
دانشکده حقوق
polytechnic
دانشکده صنعتی
state college
دانشکده دولتی
technical college
دانشکده فنی
medical
دانشکده پزشکی سرپزشک
professor
معلم دبیرستان یا دانشکده
principals
رئیس دانشکده یا دبیرستان
professors
معلم دبیرستان یا دانشکده
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
cadets
دانشجوی دانشکده افسری
gaudyday
روزمهمانی دانشکده روزشادی
cadet
دانشجوی دانشکده افسری
mattriculation
دخول در دانشکده یادانشگاه
principal
رئیس دانشکده یا دبیرستان
faculties
نیروی ذهنی دانشکده
faculties
اولیای مدرسه دانشکده
faculty
نیروی ذهنی دانشکده
academian
عضو دانشکده یادانشگاه
faculty
اولیای مدرسه دانشکده
matriculates
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
faculties
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculty
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculates
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
freshmen
دانشجوی سال اول دانشکده
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
freshman
دانشجوی سال اول دانشکده
presentation day
روز دادن درجات در دانشکده
matriculating
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
deanship
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
matriculating
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
rectorate
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
donning
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
campuses
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
juniors
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
donned
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
eton
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
non collegiate
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
campus
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
gymnasiast
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
proms
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
varsity
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
prom
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
junior
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculate
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculated
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculating
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
colleger
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
freshers
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
fresher
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
rah rah
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
opera hat
کلاه له شو
pretty fellow
کج کلاه
jack a dandy
کج کلاه
pompom
گل کلاه
nightcap
شب کلاه
panache
پر کلاه
beau
کج کلاه
bilk
کلاه سر
headgear
کلاه
hats
کلاه
cappa
کلاه
nightcaps
شب کلاه
chapeau
کلاه
cap
کلاه
capped
کلاه
ice-caps
یخ کلاه
ice-cap
یخ کلاه
head piece
کلاه
aigret
گل کلاه
hat
کلاه
ice cap
یخ کلاه
bareheaded
بدون کلاه
skullcaps
کلاه بره
cockade
نشان کلاه
Welsh
کلاه گذاشتن
hatbox
جعبه کلاه
mantle
کلاه توری
bathing cap
کلاه حمام
cocks
کج نهادگی کلاه
cocking
کج نهادگی کلاه
mutch
کلاه کتانی
casque
کلاه خود
belvidere
کلاه فرنگی
berets
کلاه بره
black cap
کلاه سیاه
beret
کلاه بره
tiara
کلاه پادشاهی
tiaras
کلاه پادشاهی
skullcap
کلاه بره
hatboxes
جعبه کلاه
belvedere
کلاه فرنگی
cock
کج نهادگی کلاه
bonnet
کلاه سرگذاشتن
fop
کج کلاه ابله
galea
کلاه خود
gaud
کلاه برداری
kepi
کلاه کپی
streamers
نوارلباس یا کلاه
streamer
نوارلباس یا کلاه
fraudulence
کلاه برداری
hat block
قالب کلاه
hat in hand
کلاه دردست
hat tree
کلاه اویز
helmet liner
کلاه فیبری
helmet liner
کلاه کاسک
mantles
کلاه توری
fools cap
کلاه قیفی
miyred
کلاه دار
crush hat
کلاه بازیگرخانه
hoods
کلاه اهنی
d's cap
کلاه قیفی
door lintel
کلاه چهارچوب
hood
کلاه خود
hood
کلاه اهنی
hats
کلاه کاردینالی
hoods
کلاه خود
hat
کلاه کاردینالی
balaclavas
کلاه دوچشمی
balaclava
کلاه دوچشمی
high hat
کلاه بلند
hairpiece
کلاه گیس
hairpieces
کلاه گیس
hatpin
گیرهی کلاه
hatpins
گیرهی کلاه
rip-off
کلاه برداری
rip-offs
کلاه برداری
stetson
کلاه کابوی
panama hats
کلاه پاناما
stetson
کلاه وسترن
stetsons
کلاه کابوی
hatter
کلاه فروش
crash helmets
کلاه ایمنی
swindlers
کلاه بردار
swindlers
کلاه گذار
swindler
کلاه بردار
swindler
کلاه گذار
tricone
کلاه سه ترک
tricorn
کلاه سه ترک
uncap
کلاه از سر برداشتن
welch
کلاه گذاشتن
panama hat
کلاه پاناما
bathing caps
کلاه حمام
stetsons
کلاه وسترن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com