English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
hutment کلبه نشینی
Other Matches
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
cabin کلبه
cottages کلبه
cottage کلبه
huts کلبه
shanty کلبه
hut کلبه
shanties کلبه
shacks کلبه
shack کلبه
hovels کلبه
cabins کلبه
lodged کلبه
hulls کلبه
lodge کلبه
hull کلبه
lodges کلبه
cabana کلبه
hovel کلبه
igloo کلبه اسکیموها
barrack کلبه چوبی
igloos کلبه اسکیموها
barracking کلبه چوبی
mud house کلبه گلی
iglu کلبه اسکیموها
cottager کلبه نشین
wanding kidney کلبه متحرک
hutment زندگی در کلبه
hutholder کلبه نشین
cottagers کلبه نشین
chalets کلبه ییلاقی
barracked کلبه چوبی
dog hole کلبه تنگ
chalet کلبه ییلاقی
doh hutch کلبه تنگ
chalet کلبه شبانی
shanties در کلبه زندگی کردن
shanty در کلبه زندگی کردن
chalets کلبه یاالونک چوبی
cote کبوتر خانه کلبه
chalet کلبه یاالونک چوبی
hutch کلبه خانه کوچک
hutches کلبه خانه کوچک
wigwams کلبه سرخ پوستان
wigwam کلبه سرخ پوستان
cot کلبه روستایی [حقیر]
Bidonville [نوعی کلبه در کلکته هندوستان]
kraal دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
kraals دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
jacal کلبه سقف پوشالی مکزیکی چپر
cotter روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottar روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
barrack منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracking منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
sedinentation ته نشینی
illuviation ته نشینی
subsidence ته نشینی
sedimentary ته نشینی
deposit ته نشینی
recoil پی نشینی
sedimentation ته نشینی
recoiled پی نشینی
recoiling پی نشینی
recoils پی نشینی
soirTes شب نشینی
precipitation ته نشینی
adsorption رو نشینی
an eveing party شب نشینی
settling ته نشینی
evening party شب نشینی
retrocedence پس نشینی
deposits ته نشینی
sedimentation ته نشینی
wake شب نشینی
waked شب نشینی
wakes شب نشینی
soirees شب نشینی
nightlife شب نشینی
soiree شب نشینی
recoiled عقب نشینی
break ground عقب نشینی
cotenancy هم اجاره نشینی
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
retrocedence عقب نشینی
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
tenantry اجاره نشینی
solitariness گوشه نشینی
sequestered life گوشه نشینی
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
retrocession عقب نشینی
reclvsion گوشه نشینی
urbanism شهر نشینی
eremitic life گوشه نشینی
eremitism گوشه نشینی
silting رسوب ته نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
katabasis عقب نشینی
line of retreat خط عقب نشینی
nomadism کوچ نشینی
fallback عقب نشینی
ruralize ده نشینی کردن
recesses عقب نشینی
sanctuaries حق بست نشینی
recoiling عقب نشینی
sanctuary حق بست نشینی
seclusion گوشه نشینی
recoil عقب نشینی
suburbia حومه نشینی
retreated عقب نشینی
recess عقب نشینی
retreat عقب نشینی
recoils عقب نشینی
retreating عقب نشینی
settlement ته نشینی مسکن
settlements ته نشینی مسکن
retreats عقب نشینی
urbanization شهر نشینی
to lose ground عقب نشینی کردن
scuttling عقب نشینی روزنه
urbanistic وابسته بشهر نشینی
urbanist وابسته بشهر نشینی
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
retreating عقب نشینی کردن
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
retreats عقب نشینی کردن
subornation زیر پا نشینی اغواء
to beat a retreat کوس عقب نشینی
to fall back عقب نشینی کردن
short recoil عقب نشینی کوتاه
to give ground عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
scuttle عقب نشینی روزنه
scuttled عقب نشینی روزنه
scuttles عقب نشینی روزنه
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
pull away عقب نشینی کردن
to beat a retreat عقب نشینی کردن
forced withrawal عقب نشینی اجباری
withdraws عقب نشینی کردن
setback فشار عقب نشینی
ebb current عقب نشینی اب دریا
withdraw عقب نشینی کردن
backblast موج عقب نشینی
sinks ته نشینی حفره یاگودال
sink ته نشینی حفره یاگودال
back pressure فشار عقب نشینی
blowback ضربه عقب نشینی
blowback عقب نشینی خودکار
backblast شعله عقب نشینی
retreat عقب نشینی کردن
retirement عقب نشینی اختیاری
retreated عقب نشینی کردن
colonial معماری کوچ نشینی
long recoil عقب نشینی طولانی
setbacks فشار عقب نشینی
companionship مصاحبت پهلو نشینی
a white collar job کار پشت میز نشینی
retreated عقب نشینی کناره گیری
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating عقب نشینی کناره گیری
variable slide طول عقب نشینی متغیر
retreat عقب نشینی کناره گیری
breakdown ته نشینی مواد معلق دردوغاب
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
breakdowns ته نشینی مواد معلق دردوغاب
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
cloister صومعه گوشه نشینی کردن
cloisters صومعه گوشه نشینی کردن
to have a knock back عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
retreats عقب نشینی کناره گیری
to sound the retire شیپور عقب نشینی زدن
hermitic وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
recoil عقب نشینی کردن توپ
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
alluvial ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
setbacks نیروی عقب نشینی توپ
insula دستگاه عمارت اجاره نشینی
recoiling عقب نشینی کردن توپ
hightail باسرعت عقب نشینی کردن
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
setback نیروی عقب نشینی توپ
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
recoilless rifle تفنگ بدون عقب نشینی
to sound a retreat شیپور عقب نشینی زدن
straddles میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
straddled میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddle میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com