English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
prowords کلمات جلوی جملات
Other Matches
semantics 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speech بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speeches بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
spelling checker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
recursive equations معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
feont جلوی
frontward جلوی
former جلوی
in the way جلوی راه
prior پیشین جلوی
forward جلوی گستاخ
forwarded جلوی گستاخ
at the fore در جلوی کشتی
fore جلوی قایق
before my very eyes جلوی چشمهایم
sincipital واقع در جلوی سر
fore جلوی درجلو
bows قسمت جلوی قایق
bowing قسمت جلوی قایق
I walked past the shop ( store ) . از جلوی فروشگاه گذشتم
decked سکوی جلوی تانک
wind screen شیشه جلوی اتومبیل
afterleech بادبان جلوی قایق
head sail بادبان جلوی دکل
windshields شیشه جلوی اتومبیل
nose spray بسکهای جلوی گلوله
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
cambers انحنای جلوی اسکی
camber انحنای جلوی اسکی
windshield شیشه جلوی اتومبیل
deck سکوی جلوی تانک
bow قسمت جلوی قایق
front mud guard گلگیر جلوی اتومبیل
ackermanaxle محور جلوی اتومبیل
under one's nose <adv.> جلوی چشم کسی
Get out of my sight! <idiom> از جلوی چشمم دور شو!
Get out of my face! <idiom> از جلوی چشمم دور شو!
decks سکوی جلوی تانک
bowed قسمت جلوی قایق
bowling crease خط موازی جلوی پایه ها
front wing گلگیر جلوی اتومبیل
googol عدد یک با صد صفر در جلوی ان
anticum جرز جلوی معبد
forward echelon رده جلوی نبرد
forward area منطقه جلوی رزم
to get in the way جلوی راه را گرفتن
foresheets فضای جلوی قایق
jib بادبان سه گوشه جلوی دکل
jibbed بادبان سه گوشه جلوی دکل
nip in the bud <idiom> از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
jibbing بادبان سه گوشه جلوی دکل
jibs بادبان سه گوشه جلوی دکل
to bridle one's own tongue جلوی زبان خودرا گرفتن
front wheel suspension اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
foresail بادبان سه گوش در جلوی دکل
metopon قسمت جلوی زائده جلومغز
forwards سه بازیگر جلوی تور والیبال
forward bow spring فنر جلوی سینه کشتی
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
Accidents wI'll happen . جلوی اتفاق رانتوان گرفت
To teach grandma to suck eggs. جلوی لوطی معلق زدن
hold one's fire <idiom> جلوی زبان خود را گرفتن
to block [hold up] (the) traffic جلوی رفت و آمد را گرفتن
to nip something in the bud از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
fore and aft واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
There is nothing to prevent me. هیچی نمیتونه جلوی منو بگیره.
panels قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panel قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
to get in somebody's way جلوی راه کسی [چیزی] را گرفتن
Drop me by the phone booth. مرا جلوی کیوسک تلفن پیاده کن
anti dazzle vizor سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. جلوی پدرش سیگار نمی کشد
wash حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washes حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
It took place under my very eyes. درست جلوی چشمم اتفاق افتاد
Come and get warm by the fire . بیا جلوی آتش که گرم بشوی
washed حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
code word کلمات رمزی
logion کلمات قصار
terminologies کلمات فنی
shan't مخفف کلمات not shall
i ran the words through ان کلمات را خط زدم
code words کلمات رمزی
addressing و کلمات افست
apothegm کلمات قصار
word salad سالاد کلمات
play on words <idiom> بازی با کلمات
verbalist منقد کلمات
terminology کلمات فنی
control words کلمات کنترلی
the f. words کلمات زیرین
word of mouth کلمات مصطلح
declension صرف کلمات
contents کلمات یک نامه
spate سیل کلمات
VIPs مخفف کلمات
VIP مخفف کلمات
to bolt somebody out [با قفل کردن] جلوی راه کسی را گرفتن
fore check جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
He parked the car right in front of the garage. درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
You are going to gain weight. if you let yourself go. اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
It is never too late to mend. هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
Drop me off in front of the train station! من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
You are roasting yourself in front of the fire . خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
hold one's tongue <idiom> جلوی زبان خود را گرفتن،ساکت ماندن
mizzen staysail بادبان روی سیم جلوی دکل فرعی
leading point نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
tack گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
head down دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
tacks گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
head up بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
head off دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
tacked گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
Acrimonious words کلمات تلخ و نیشدار
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
wordage کلمات واژه بندی
voder یک ترکیب کننده کلمات
word square جدول کلمات متقاطع
aphorize کلمات قصار گفتن
phonics تلفظ وهجاهای کلمات
in so many words با عین این کلمات
malapropism سوء استعمال کلمات
opposites test ازمون کلمات متضاد
permutation table جدول کلمات رمز
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
reserved words کلمات ذخیره شده
euphony خوش اهنگی کلمات
end spell خاتمه کلمات رمز
crossword puzzle جدول کلمات متقاطع
deletes بریدن کلمات یک متن
deleted بریدن کلمات یک متن
jive کلمات بیهوده واحمقانه
delete بریدن کلمات یک متن
aphorism پند کلمات قصار
jiving کلمات بیهوده واحمقانه
jives کلمات بیهوده واحمقانه
jived کلمات بیهوده واحمقانه
aphorisms پند کلمات قصار
padding کلمات یارکوردهای ساختگی
she'd مخفف کلمات had sheوwould she
charade جدول کلمات متقاطع
deleting بریدن کلمات یک متن
to swat the ball away با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
center of gravity envelope تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
zero stage طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
muzzle boresight حلقه تار موی محوریابی جلوی لوله توپ
I dare you to say it to his face. خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
to let rip حرف بدون جلوی خود را گرفتن زدن [اصطلاح روزمره]
course line shot تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
balanced control surfaces سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
helmintho کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
sweet words (voice,sleep کلمات ( صدا خواب )شیرین
talk down to someone <idiom> از کلمات ساده استفاده کردن
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
syllabary فهرست سیلاب یا هجاهای کلمات
oxymoron استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
posies کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
epigrammatic وابسته به لطیفه و کلمات قصار
oxymoron استعمال کلمات مرکب متضاد
posy کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
navigation چند رسانهای با کلمات کلیدی
wpm تعداد کلمات دردقیقه inute
SOS مخفف کلمات ship our save
headers کلمات در بالای صفحه متن
header کلمات در بالای صفحه متن
worded تعداد کلمات در فایل یا متن
semantics معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
word تعداد کلمات در فایل یا متن
awol مخفف کلمات leave absentwithout
acephalo که با کلمات دیگر ترکیب میشود
headings کلمات ابتدای هر صفحه متن
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
helminth کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
heading کلمات ابتدای هر صفحه متن
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
anastrophe قلب عبارت کلمات مقلوب
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
wac حروف اول کلمات armycorps s"women
diabol کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
cardio کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
cardia کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
cardi کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
speech تولید کلمات صوتی با بررسی صدا
speeches تولید کلمات صوتی با بررسی صدا
phonemics علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com