Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (4 milliseconds)
English
Persian
lexical
کلمهای
Other Matches
etymologize
وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن
look (something) up
<idiom>
به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
descriptions
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
description
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
barytone
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
dyad
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
doublets
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
identifier
کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
doublet
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
phoneme
که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
jaw breaker
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
buzzword
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
aspirating
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
logograph
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
exponent
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
logogram
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
aspirates
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirate
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
operator
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
operators
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
overflow
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
exponents
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
overflowed
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflows
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
heteronym
کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون
introductory word
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
status
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
acronym
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
acronyms
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
homonym
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
routing identifier
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
id
کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
instruction
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
processor
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
instructions
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
thesaurus
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesauruses
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dactyl
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
addresses
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
hot
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hotter
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hottest
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
zone
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
arithmetic
داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com