Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
buzzword
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
Other Matches
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
controvrsism
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
groupware
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
characterization
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
lexical
کلمهای
etymologize
وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن
look (something) up
<idiom>
به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
jaw breaker
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
doublet
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
doublets
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
phoneme
که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
identifier
کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
barytone
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
dyad
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
description
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
descriptions
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
well known
معروف
of renown
معروف
popular
معروف
grander
معروف
grandest
معروف
known
معروف
grand
معروف
demotic
معروف
well-known
معروف
reputable
معروف
tyupical
معروف
logograph
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
aspirating
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
exponents
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
exponent
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
overflows
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflowed
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflow
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
operators
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
aspirate
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirates
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
operator
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
logogram
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
famous
معروف نامی
renting
معروف نامور
allegedly
بقول معروف
rented
معروف نامور
renowned
معروف نامور
starry
درخشان معروف
as they say
به قول معروف
magnific
معروف برجسته
rents
معروف نامور
known
مشهور معروف
alleged
بقول معروف
brand leader
مارک معروف
well known
معروف مشهور
status
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
heteronym
کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون
acronyms
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
introductory word
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
acronym
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
come back
<idiom>
دوباره معروف شدن
delivery groups
گروه معروف پیام
cif
فرمت میانی معروف
unheard
غیر معروف غریب
historic
معروف مبنی بر تاریخ
to create an image for oneself as somebody
معروف و مشهور شدن
homonym
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
duration curve
معروف به منحنی دبی کلاسه
put on the map
<idiom>
باعث معروف شدن مکانی
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
routing identifier
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
id
کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
cp/m
سیستم عامل معروف برای ریزکامپیوتر ها
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
instruction
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instructions
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
thesauruses
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
processor
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
thesaurus
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
vigilantes
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilante
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
b. horizon
طبقه ب که به لایه تمرکزمواد در پروفیل خاک معروف است
PPQN
قالب زمانی معروف که در استاندارد MIDI استفاده میشود
RTFM
خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
voodoo
نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
scylla
صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
part
قالب زمان معروف برای ترتیب استاندارد MIDI
triple
سه گروهی
tripled
سه گروهی
triples
سه گروهی
congregational
گروهی
tripling
سه گروهی
trimerous
سه گروهی
communal
گروهی
gregarious
گروهی
communally
گروهی
group atmosphere
جو گروهی
ega
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور صفحه نمایش رنگی با resolutin بالا
lotus
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotuses
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
enlisted personnel
افراد
men
افراد
troop
افراد
personnel
افراد
trooping
افراد
enlistedman
افراد
trooped
افراد
espirit de corps
روحیه گروهی
quadrille
رقص گروهی
quadrilles
رقص گروهی
intergroup
میان گروهی
clustered devices
دستگاههای گروهی
collective protection
حفافت گروهی
esprit de corps
روح گروهی
group velocity
سرعت گروهی
group structure
ساخت گروهی
deck switch
کلید گروهی
group test
ازمون گروهی
sociogram
نگاره گروهی
groupware
ابزار گروهی
Republican
جمهوری گروهی
Republicans
جمهوری گروهی
group contagion
سرایت گروهی
group theory
نظریه گروهی
group pressure
فشار گروهی
group membership
عضویت گروهی
gang punch
منگنه گروهی
one shot lubrication
روغنکاری گروهی
group interview
مصاحبه گروهی
group frequency
بسامد گروهی
group factors
عاملهای گروهی
group dynamics
پویش گروهی
group acceptance
پذیرش گروهی
corporations
گروهی از مردم
mass media
رسانههای گروهی
team teaching
تدریس گروهی
gang switch
کلید گروهی
team game
بازی گروهی
group consciousness
اگاهی گروهی
group selector
سلکتور گروهی
group printing
چاپ گروهی
corporation
گروهی از مردم
group discussion
بحث گروهی
bulk properties
خواص گروهی
mameluke
عضو گروهی
group norms
هنجارهای گروهی
batch quantity
کمیت گروهی
group drive
محرکه گروهی
media
رسانههای گروهی
proximate analysis
تجزیه گروهی
syntality
شخصیت گروهی
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dactyl
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
dbase
نرم افزار پایگاه داده معروف که حاوی زبان برنامه نویس توکار است
addresses
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
platoon
جوخهء افراد
equal status persons
افراد همپایه
enlisted personnel
طبقه افراد
enlistee
افراد داوطلب
cognoscenti
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
personnel status
وضع افراد
service club
باشگاه افراد
packed out
پر و مملو از افراد
top-level
افراد عالیرتبه
roll call
نامیدن افراد
head count
جمع افراد
filler personnel
افراد جایگزینی
liberty men
افراد مرخصی
withindoors
افراد داخل
head counts
جمع افراد
platoons
جوخهء افراد
category
طبقه افراد
within group variance
پراکنش درون گروهی
ring
[algebraic structure]
حلقه گروهی
[ریاضی]
gang milling cutter
دستگاه فرز گروهی
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
synecology
بوم شناسی گروهی
group casting
ریخته گری گروهی
broadside messing
ناهار خوری گروهی
marathon
جلسه گروهی طولانی
between group variance
پراکنش میان گروهی
group occulating light
چراغ ناپیوسته گروهی
bursts
گروهی از خطاهای پیاپی .
particular baptists
گروهی از تعمید کنندگان
group identification
همانند سازی گروهی
burst
گروهی از خطاهای پیاپی .
cluster controller
کنترل کننده گروهی
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
marathons
جلسه گروهی طولانی
group teaming
ریخته گری گروهی
pitting corrosion
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
wordstar
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com