Total search result: 307 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
word for word |
کلمه به کلمه |
word for word <adv.> |
کلمه به کلمه |
verbatim <adv.> |
کلمه به کلمه |
to the letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
letter for letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
faithfully <adv.> |
کلمه به کلمه |
exactly <adv.> |
کلمه به کلمه |
|
|
Search result with all words |
|
byte |
کامپیوتر با طول کلمه مختلف |
bytes |
کامپیوتر با طول کلمه مختلف |
syllable |
جزء کلمه مقطع کلمه |
syllables |
جزء کلمه مقطع کلمه |
exception |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
exceptions |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
marker |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
markers |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
half |
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند |
home |
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است |
homes |
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است |
ye |
شکل قدیمی کلمه The شماها |
parity |
بیت اضافی افزوده به کلمه داده برای بررسی پیوستی |
hard |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
harder |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
hardest |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
integrated |
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است |
word |
کلمه |
word |
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری |
word |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
word |
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
worded |
کلمه |
worded |
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری |
worded |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
worded |
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
machine |
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند |
machined |
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند |
machines |
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند |
global |
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل |
globally |
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل |
command |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
commanded |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
commands |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
location |
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است مشخص میکند |
locations |
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است مشخص میکند |
circular |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد |
circulars |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد |
pack |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
packs |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
house |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
housed |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
houses |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
interlock |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocked |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocking |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocks |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
central |
کلمه با طول کوتاه |
precision |
عدد ذخیره شده در یک کلمه |
precision |
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر |
status |
یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است |
share |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
shared |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
shares |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
token |
کلمه رمزی علامت مشخصه |
token |
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود |
tokens |
کلمه رمزی علامت مشخصه |
tokens |
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود |
cyclic |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت به محل اولین بیت منتقل میشود |
clipboard |
امکانی که هر نوع داده را موقتاگ ذخیره میکند مثل کلمه یا تصویر |
clipboards |
امکانی که هر نوع داده را موقتاگ ذخیره میکند مثل کلمه یا تصویر |
signature |
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد. |
signatures |
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد. |
chute |
مخفف کلمه پاراشوت |
chutes |
مخفف کلمه پاراشوت |
identities |
عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود |
identity |
عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود |
name |
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص |
name |
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه |
name |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
name |
کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی |
names |
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص |
names |
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه |
names |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
names |
کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی |
dominion |
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است |
document |
1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است |
documented |
1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است |
documenting |
1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است |
burned |
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است |
commie |
مخفف کلمه communist |
commies |
مخفف کلمه communist |
expression |
ابراز کلمه بندی |
expressions |
ابراز کلمه بندی |
alliteration |
اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت |
forth |
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود |
shift |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shift |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
shift |
در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود |
shift |
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shift |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shifted |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shifted |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
shifted |
در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود |
shifted |
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
Other Matches |
|
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
least significant bit |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
prefix |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
statute at large |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
prefixes |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
augmented |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augmenting |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augment |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augments |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
Persian rug |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
to rime one word with another |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
processor |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
hypertext |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
synonym |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
synonyms |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
verbs |
کلمه |
MOT |
کلمه |
verb |
کلمه |
road sense |
کلمه |
parol |
کلمه |
MOTs |
کلمه |
machine word |
کلمه ماشین |
word processors |
کلمه پرداز |
half word |
نیم کلمه |
ghost word |
کلمه غیرمصطلح |
word processor |
کلمه پرداز |
full word |
کلمه کامل |
function word |
کلمه دستوری |
chain |
از کلمه قبلی |
full word |
تمام کلمه |
literatim |
کلمه بکلمه |
hyphenation |
تقسیم کلمه |
watchwords |
کلمه رمزی |
fix |
که اندازه کلمه |
keyword |
کلمه کلیدی |
instruction word |
کلمه دستورالعمل |
qualifier |
کلمه توصیفی |
qualifiers |
کلمه توصیفی |
letter perfect |
کلمه بکلمه |
fullword |
تمام کلمه |
fallal |
کلمه بی معنی |
passes |
کلمه عبور |
ablaut |
تصریف کلمه |
fixes |
که اندازه کلمه |
oath |
کلمه قسم |
formative |
کلمه مشتق |
oaths |
کلمه قسم |
synonyms |
کلمه مترادف |
synonym |
کلمه مترادف |
verbatim |
کلمه بکلمه |
graphs |
هجای کلمه |
graph |
هجای کلمه |
parts of speech |
اقسام کلمه |
word processing |
پردازش کلمه |
watchword |
کلمه رمزی |
code words |
کلمه رمز |
passed |
کلمه عبور |
pass |
کلمه عبور |
adverbum |
کلمه بکلمه |
chains |
از کلمه قبلی |
falderol |
کلمه بی معنی |
etymon |
ریشه کلمه |
doubleword |
کلمه مضاعف |
double word |
کلمه مضاعف |
password |
کلمه رمز |
data word |
کلمه داده |
passwords |
کلمه رمز |
control word |
کلمه کنترل |
computer word |
کلمه کامپیوتری |
cliche |
کلمه مبتذل |
catchword |
کلمه راهنما |
alphabetic word |
کلمه الفبایی |
code word |
کلمه رمز |
word mark |
علامت کلمه |
word choice |
کلمه بندی |
the root of a word |
اصل کلمه |
wording |
کلمه بندی |
diction |
کلمه بندی |
tessera |
کلمه عبور |
verbiage [American English] |
کلمه بندی |
toneme |
کلمه متشابه |
choice of words |
کلمه بندی |
triliteral |
کلمه سه حرفی |
word length |
درازای کلمه |
word length |
طول کلمه |
word mark |
نشان کلمه |
vocable |
کلمه صوتی |
word time |
زمان کلمه |
wordmonger |
کلمه پرداز |
trisyllable |
کلمه سه هجائی |
prickleback |
کلمه ماهی |
numeric word |
کلمه عددی |
mosul |
نکته کلمه |
reserved word |
کلمه محفوظ |
memory word |
کلمه حافظه |
polysyllables |
کلمه چند هجایی |
phrases |
کلمه بندی کردن |
word processing system |
سیستم پردازش کلمه |
word processing operator |
متصدی پردازش کلمه |
catachresis |
استعمال غلط کلمه |
appositive |
وصف کلمه وصفی |
word processing supervisor |
نافر پردازش کلمه |
word processing society |
انجمن پردازش کلمه |
word processing program |
برنامه پردازش کلمه |
phrased |
کلمه بندی کردن |
word oriented computer |
کامپیوتر کلمه گرا |
word processing center |
مرکز پردازش کلمه |
phrase |
کلمه بندی کردن |
polysyllable |
کلمه چند هجایی |
mnemonic |
استاندارد اختصار کلمه |
phraseology |
کلمه بندی انشاء |
initials |
حرف اول کلمه |
initialling |
حرف اول کلمه |
initialled |
حرف اول کلمه |
initialing |
حرف اول کلمه |
initialed |
حرف اول کلمه |
word of mouth |
صدای کلمه شفاهی |
initial |
حرف اول کلمه |
wps |
انجمن پردازش کلمه |
septet |
کلمه هفت بیتی |
program status word |
کلمه وضیت برنامه |
phrasal |
مربوط به کلمه بندی |
keyword in context |
کلمه کلیدی در متن |
pease |
جمع کلمه pea |
fixed word length |
کلمه با طول ثابت |
kwic |
کلمه کلیدی در متن |
folk etymology |
کلمه سازی توده |
program status word |
کلمه وضعیت برنامه |
in the p sense of the word |
بمعنی واقعی کلمه |
reiterative |
کلمه دال برتکرار |
qualificative |
کلمه یا عبارت توصیفی |
quadrisyllable |
کلمه چهار هجائی |
stand alone word processor |
کلمه پرداز خودکفا |
status word |
کلمه وضعیت نما |
psw |
کلمه وضعیت پردازنده |
octet |
کلمه هشت بیتی |
morpheme |
بسیط کلمه واژک |
data word size |
اندازه کلمه داده |
word addressable |
نشانی پذیری کلمه |
connective |
کلمه ربط یا عطف |
dedicated word processor |
کلمه پرداز اختصاصی |
disyllable |
کلمه یاقافیه دوهجایی |
passwords |
اسم شب کلمه عبور |
password |
اسم شب کلمه عبور |
variable word length |
طول کلمه متغیر |
channel status word |
کلمه وضعیت مجرا |
triphthong |
کلمه یا حرف سه صوتی |
end spell |
خاتمه هر کلمه رمز |
channel command word |
کلمه فرمان محرا |
TNT |
مخفف کلمه تری نیتروتولوئن |
phrase |
کلمه بندی سخن موجز |
phrases |
کلمه بندی سخن موجز |
ksr |
کلمه کلیدی ارسال-پذیرش |
to |
مادریک کلمه مقدس است |
password protection |
حفافت به کمک کلمه رمز |
phrased |
کلمه بندی سخن موجز |
not a word of it was right |
یک کلمه انهم درست بود |
ihs |
مخفف کلمه یونانی عیسی |
hypocorism |
اصطلاح یا کلمه خودمانی وتصغیری |
fixed word length computer |
کامپیوتر با طول کلمه ثابت |
this word means a dog |
معنی این کلمه سگ است |
eupepsia |
کلمه متضاد سوء هاضمه |
epistrophe |
ختم چندجمله بایک کلمه |
epenthesis |
الحاق حرفی درمیان کلمه |
wp |
Processing Word پردازش کلمه |
validity |
صحت دستور یا کلمه رمز |
variable word length computer |
کامپیوتر با طول متغیر کلمه |
vernacularism |
کلمه یا اصطلاح بومی ومحلی |
to put it in a nutshell |
در چند کلمه بیان شود |
pence |
صورت جمع کلمه penny |
holophrastic |
استعمال کننده کلمه قصار |
holophrastic |
توجیه مفاهیم مرکب با یک کلمه |
simplex |
غیر مرکب کلمه ساده |
terminational |
مربوط به جزء اخر کلمه |
a word or two |
چند تا کلمه [برای گفتن] |
fora |
صورت جمع کلمه forum |
allomorph |
تصاریف مختلف کلمه یا فعل |
alphabets |
حروفی که کلمه را تشکیل می دهند |
alphabet |
حروفی که کلمه را تشکیل می دهند |
filters |
انتخاب کلمه چند بیتی |
filter |
انتخاب کلمه چند بیتی |
shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
halves |
صورت جمع کلمه half |