Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
token
کلمه رمزی علامت مشخصه
tokens
کلمه رمزی علامت مشخصه
Other Matches
characteristic
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
pressmark
حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
watchwords
کلمه رمزی
watchword
کلمه رمزی
identification character
علامت مشخصه
token
معجزه علامت رمزی
tokens
معجزه علامت رمزی
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
identify signal
علامت یا سیگنال مشخصه
landmark
علامت مشخصه زمینی
landmarks
علامت مشخصه زمینی
sigil
علامت نجومی علائم رمزی
reserved character
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
word mark
علامت کلمه
hyphens
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphen
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
do
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
authentication code
سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
codress
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
hyphen
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
distinctive
مشخصه صفت مشخصه
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
augment
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonyms
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
synonym
کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
shifts
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
runic
رمزی
figurative
رمزی
emblematic
رمزی
monogrammatic
رمزی
allegorical
رمزی
cryptically
رمزی
cryptic
رمزی
coded
رمزی
in petto
رمزی
emblematical
رمزی
symbolically
رمزی
symbolic
رمزی
mystic
رمزی
mystics
رمزی
encoded
رمزی
enigmatical
رمزی
occult
رمزی
allegoric
رمزی
allusive
رمزی
backstairs
رمزی
furtive
رمزی
cryptocorrespondence
مکاتبات رمزی
mystify
رمزی کردن
occult
سری رمزی
encoded
رمزی شده
mystifying
رمزی کردن
mystic participation
اشتراک رمزی
mystifies
رمزی کردن
mystified
رمزی کردن
symbolically
رمزی اشاری
cryptogram
نوشته رمزی
cryptograph
نوشته رمزی
esoteric
رمزی درونی
coded character
دخشه رمزی
codification
رمزی کردن
symbolic
رمزی اشاری
symbolic logic
منطق رمزی
puzzle lock
قفل رمزی
formal logic
منطق رمزی
code
رمزی کردن
encodes
رمزی کردن
encode
رمزی کردن
formula
قاعده رمزی
undercover
رمزی جاسوس
formulae
قاعده رمزی
formulas
قاعده رمزی
code words
کلمات رمزی
figurative
رمزی کنایهای
mystic sense
معنی رمزی
code word
کلمات رمزی
feature
مشخصه
attributes
مشخصه
featured
مشخصه
features
مشخصه
attributing
مشخصه
featuring
مشخصه
attribute
مشخصه
characteristic
مشخصه
characteristically
مشخصه
specification
مشخصه
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
cryptanalysis
کشف نوشته رمزی
coded decimal
رقم دهدهی رمزی
semiotic
مکتب علائم رمزی
cypher
حروف یامهر رمزی
cryptocommunication
ارتباط ومخابرات رمزی
cryptosecurity
حفافت مکاتبات رمزی
semeiotic
مکتب علائم رمزی
mystically
بطور رمزی یا استعماری
phase encoded
رمزی شده با فاز
characteristic function
تابع مشخصه
characteristic equation
معادله مشخصه
characteristic curves
منحنیهای مشخصه
characteristic function
مشخصه تابع
proper value
مشخصه مقدار
characteristic curve
منحنی مشخصه
characteristic action
عامل مشخصه
characteristic strength
مقاومت مشخصه
characteristic values
مقادیر مشخصه
control characteristic
مشخصه فرمان
characteristic number
مشخصه مقدار
static characteristic
مشخصه استاتیک
speed characteristics
مشخصه سرعت
eigenfunction
تابع مشخصه
eigenvalue
مقدار مشخصه
electrode characteristic
مشخصه الکترد
transfer characteristic
مشخصه متقابل
mutual characteristic
مشخصه متقابل
emergent characteristic
مشخصه نوخاسته
emission characteristic
مشخصه صدور
interference characteristic
مشخصه انترفرنس
functional specification
مشخصه عملیاتی
dynamic characteristic
مشخصه دینامیک
persistence characteristic
مشخصه پستاب
spectral response characteristic
مشخصه طیفی
spectral characteristic
مشخصه مرئی
arc characteristic
مشخصه قوس
series characteristics
مشخصه سری
characteristic root
مشخصه مقدار
filter characteristic
مشخصه صافی
decay characteristic
مشخصه پستاب
proper function
مشخصه تابع
program specification
مشخصه برنامه
identification number
حرف مشخصه
cryptorelated informations
اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
to crack a code
رمزی
[گاوصندوق یا رایانه]
را شکندن
numerology
مبحث معانی رمزی اعداد
cryptanalyze
نوشته رمزی را کشف کردن
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
number plate
پلاک علائم مشخصه
shunt characteristic
منحنی مشخصه شنت
input characteristic
منحنی مشخصه ورودی
load curve
منحنی مشخصه بار
syndrome
علائم مشخصه مرض
syndromes
علائم مشخصه مرض
diode characteristic
مشخصه الکترد مرکب
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
secondary emission characteristic
مشخصه صدور ثانوی
creep characteristics
منحنی مشخصه خزش
spectral sensitivity characteristic
مشخصه حساسیت مرئی
grid current characteristic
منحنی مشخصه شبکه
image impedance
مقاومت مشخصه تصویر
internal characteristic
منحنی مشخصه داخلی
frequency characteristic
منحنی مشخصه فرکانس
accounting symbol
علایم مشخصه حساب
grid characteristic
منحنی مشخصه لامپ
number plates
پلاک علائم مشخصه
ciphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
symbolism
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com