| Total search result: 257 (13 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| word processor     | 
		کلمه پرداز   | 
		
	
		
		| word processors     | 
		کلمه پرداز   | 
		
	
		
		| wordmonger     | 
		کلمه پرداز   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
					
					
						| Search result with all words | 
					
					
						 | 
					
		
		| hard     | 
		کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| harder     | 
		کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| hardest     | 
		کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد   | 
		
	
		
		word       | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| worded     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| zone     | 
		محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود   | 
		
	
		
		| zones     | 
		محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود   | 
		
	
		
		| electronic     | 
		توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص   | 
		
	
		
		| word perfect     | 
		یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد   | 
		
	
		
		| word-perfect     | 
		یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد   | 
		
	
		
		| ruler     | 
		میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود   | 
		
	
		
		| rulers     | 
		میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود   | 
		
	
		
		| hyphen     | 
		فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود   | 
		
	
		
		| hyphens     | 
		فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود   | 
		
	
		
		| auto     | 
		توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه   | 
		
	
		
		| autos     | 
		توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه   | 
		
	
		
		| dot     | 
		روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد   | 
		
	
		
		| dotting     | 
		روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد   | 
		
	
		
		| skip     | 
		خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد   | 
		
	
		
		| skipped     | 
		خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد   | 
		
	
		
		| skips     | 
		خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد   | 
		
	
		
		| justifies     | 
		دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز   | 
		
	
		
		| justify     | 
		دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز   | 
		
	
		
		| justifying     | 
		دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز   | 
		
	
		
		| output     | 
		به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند   | 
		
	
		
		| outputs     | 
		به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند   | 
		
	
		
		hot       | 
		فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز   | 
		
	
		
		| hotter     | 
		فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز   | 
		
	
		
		| hottest     | 
		فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز   | 
		
	
		
		| soft     | 
		محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد   | 
		
	
		
		| softer     | 
		محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد   | 
		
	
		
		| softest     | 
		محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد   | 
		
	
		
		insert       | 
		کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| inserting     | 
		کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| inserts     | 
		کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| bad break     | 
		مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود   | 
		
	
		
		| BOF     | 
		متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند   | 
		
	
		
		| boilerplate     | 
		متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند   | 
		
	
		
		| dedicated word processor     | 
		کلمه پرداز اختصاصی   | 
		
	
		
		| dot commands     | 
		نوعی شکل دهی که در ان یک کلمه پرداز دستورات شکل دهی را در متن ثبت میکنداما تا زمان چاپ انها را به متن اعمال نمینماید   | 
		
	
		
		| ins key     | 
		کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| insert key     | 
		کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| intercharacter spacing     | 
		خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد   | 
		
	
		
		| redliner     | 
		خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد   | 
		
	
		
		| search and replace     | 
		جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن   | 
		
	
		
		| search and replace     | 
		خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند   | 
		
	
		
		| spacer     | 
		امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست   | 
		
	
		
		| stand alone word processor     | 
		کلمه پرداز خودکفا   | 
		
	
		
		| tabbing     | 
		حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری   | 
		
	
		
		| tabulator     | 
		بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد   | 
		
	
		
		| word wrap     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| wordperfect     | 
		برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود   | 
		
	
		
		| wordstar     | 
		برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC   | 
		
	
		
		| wraparound     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| logogriph     | 
		نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد   | 
		
	
		
		word       | 
		تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود   | 
		
	
		
		| worded     | 
		تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود   | 
		
	
		
		| least significant bit     | 
		رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.   | 
		
	
		
		| prefix     | 
		کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد   | 
		
	
		
		| prefixes     | 
		کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد   | 
		
	
		
		| statute at large     | 
		چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی   | 
		
	
		
		marker       | 
		نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		| augmenting     | 
		تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر   | 
		
	
		
		| augmented     | 
		تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر   | 
		
	
		
		| augment     | 
		تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر   | 
		
	
		
		| worded     | 
		نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		word       | 
		نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		| augments     | 
		تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر   | 
		
	
		
		| markers     | 
		نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		Persian rug       | 
		[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]   | 
		
	
		
		| to rime one word with another     | 
		یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن   | 
		
	
		
		| ring shift     | 
		جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند   | 
		
	
		
		| processor     | 
		ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم   | 
		
	
		
		| hypertext     | 
		روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر   | 
		
	
		
		| synonyms     | 
		کلمه مترادف کلمه هم معنی   | 
		
	
		
		| synonym     | 
		کلمه مترادف کلمه هم معنی   | 
		
	
		
		| syllable     | 
		جزء کلمه مقطع کلمه   | 
		
	
		
		| syllables     | 
		جزء کلمه مقطع کلمه   | 
		
	
		
		| lsb     | 
		رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است   | 
		
	
		
		| enclitic     | 
		متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد   | 
		
	
		
		| keyword     | 
		1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد   | 
		
	
		
		| shifts     | 
		جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند   | 
		
	
		
		| shifted     | 
		جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند   | 
		
	
		
		| shift     | 
		جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند   | 
		
	
		
		| soft     | 
		حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود   | 
		
	
		
		| softer     | 
		حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود   | 
		
	
		
		| softest     | 
		حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود   | 
		
	
		
		| cycles     | 
		تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند   | 
		
	
		
		| cycle     | 
		تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند   | 
		
	
		
		| cycled     | 
		تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند   | 
		
	
		
		| chisel marking fine lines     | 
		پرداز   | 
		
	
		
		| postprocessor     | 
		پس پرداز   | 
		
	
		
		| hachure     | 
		پرداز   | 
		
	
		
		| post processor     | 
		پس پرداز   | 
		
	
		
		| preprocessor     | 
		پیش پرداز   | 
		
	
		
		| theorist     | 
		نظریه پرداز   | 
		
	
		
		| theorists     | 
		نظریه پرداز   | 
		
	
		
		| phraseologist     | 
		عبارت پرداز   | 
		
	
		
		| rhumer     | 
		قافیه پرداز   | 
		
	
		
		| parallel processor     | 
		موازی پرداز   | 
		
	
		
		| rimer or rhymer     | 
		قافیه پرداز   | 
		
	
		
		| theoretician     | 
		نظریه پرداز   | 
		
	
		
		| symbolizer     | 
		نشان پرداز   | 
		
	
		
		| orator     | 
		سخن پرداز   | 
		
	
		
		| multiprocessor     | 
		چند پرداز   | 
		
	
		
		| musicians     | 
		نغمه پرداز   | 
		
	
		
		| musician     | 
		نغمه پرداز   | 
		
	
		
		| taxpayers     | 
		مالیات پرداز   | 
		
	
		
		| taxpayer     | 
		مالیات پرداز   | 
		
	
		
		| orators     | 
		سخن پرداز   | 
		
	
		
		| songwriter     | 
		ترانه  پرداز   | 
		
	
		
		| castles in the air <idiom>     | 
		رویا پرداز   | 
		
	
		
		| theoreticians     | 
		نظریه پرداز   | 
		
	
		
		| rimer     | 
		قافیه پرداز   | 
		
	
		
		| sloganeer     | 
		شعار پرداز   | 
		
	
		
		| language processor     | 
		زبان پرداز   | 
		
	
		
		| data processor     | 
		داده پرداز   | 
		
	
		
		| verseman     | 
		قافیه پرداز   | 
		
	
		
		| verser     | 
		قافیه پرداز   | 
		
	
		
		| versifier     | 
		قافیه پرداز   | 
		
	
		
		| indemnitor     | 
		غرامت پرداز   | 
		
	
		
		| indemnifier     | 
		تاوان پرداز   | 
		
	
		
		| error routine     | 
		روال خطا پرداز   | 
		
	
		
		| logic theorist     | 
		نظریه پرداز منطقی   | 
		
	
		
		| warfare economy     | 
		اقتصاد جنگ پرداز   | 
		
	
		
		| frankpledge     | 
		مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه   | 
		
	
		
		| volatile     | 
		حافظه داده پرداز الکترونیکی که با قطع توان الکتریکی پاک میشود   | 
		
	
		
		| recycles     | 
		برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید   | 
		
	
		
		| recycle     | 
		برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید   | 
		
	
		
		| recycling     | 
		برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید   | 
		
	
		
		| road sense     | 
		کلمه   | 
		
	
		
		| MOT     | 
		کلمه   | 
		
	
		
		| MOTs     | 
		کلمه   | 
		
	
		
		| word for word <adv.>     | 
		کلمه به کلمه   | 
		
	
		
		| verbs     | 
		کلمه   | 
		
	
		
		| verb     | 
		کلمه   | 
		
	
		
		| word for word     | 
		کلمه به کلمه   | 
		
	
		
		| worded     | 
		کلمه   | 
		
	
		
		| exactly <adv.>     | 
		کلمه به کلمه   | 
		
	
		
		| faithfully <adv.>     | 
		کلمه به کلمه   | 
		
	
		
		| parol     | 
		کلمه   | 
		
	
		
		| letter for letter <adv.>     | 
		کلمه به کلمه   | 
		
	
		
		| to the letter <adv.>     | 
		کلمه به کلمه   | 
		
	
		
		| verbatim <adv.>     | 
		کلمه به کلمه   | 
		
	
		
		word       | 
		کلمه   | 
		
	
		
		| control word     | 
		کلمه کنترل   | 
		
	
		
		| diction     | 
		کلمه بندی   | 
		
	
		
		| wording     | 
		کلمه بندی   | 
		
	
		
		| computer word     | 
		کلمه کامپیوتری   | 
		
	
		
		| data word     | 
		کلمه داده   | 
		
	
		
		| verbatim     | 
		کلمه بکلمه   | 
		
	
		
		| doubleword     | 
		کلمه مضاعف   | 
		
	
		
		| double word     | 
		کلمه مضاعف   | 
		
	
		
		| choice of words     | 
		کلمه بندی   | 
		
	
		
		| formative     | 
		کلمه مشتق   | 
		
	
		
		| word choice     | 
		کلمه بندی   | 
		
	
		
		| cliche     | 
		کلمه مبتذل   | 
		
	
		
		| verbiage [American English]     | 
		کلمه بندی   | 
		
	
		
		| fix     | 
		که اندازه کلمه   | 
		
	
		
		| fixes     | 
		که اندازه کلمه   | 
		
	
		
		| ablaut     | 
		تصریف کلمه   | 
		
	
		
		| synonyms     | 
		کلمه مترادف   | 
		
	
		
		| adverbum     | 
		کلمه بکلمه   | 
		
	
		
		| alphabetic word     | 
		کلمه الفبایی   | 
		
	
		
		| catchword     | 
		کلمه راهنما   | 
		
	
		
		| synonym     | 
		کلمه مترادف   | 
		
	
		
		| qualifiers     | 
		کلمه توصیفی   | 
		
	
		
		| tessera     | 
		کلمه عبور   | 
		
	
		
		| literatim     | 
		کلمه بکلمه   | 
		
	
		
		| letter perfect     | 
		کلمه بکلمه   | 
		
	
		
		| the root of a word     | 
		اصل کلمه   | 
		
	
		
		| toneme     | 
		کلمه متشابه   | 
		
	
		
		| parts of speech     | 
		اقسام کلمه   | 
		
	
		
		| triliteral     | 
		کلمه سه حرفی   | 
		
	
		
		| trisyllable     | 
		کلمه سه هجائی   | 
		
	
		
		| keyword     | 
		کلمه کلیدی   | 
		
	
		
		| password     | 
		کلمه رمز   | 
		
	
		
		| code words     | 
		کلمه رمز   | 
		
	
		
		| chains     | 
		از کلمه قبلی   | 
		
	
		
		| machine word     | 
		کلمه ماشین   | 
		
	
		
		| qualifier     | 
		کلمه توصیفی   | 
		
	
		
		| prickleback     | 
		کلمه ماهی   | 
		
	
		
		| numeric word     | 
		کلمه عددی   | 
		
	
		
		| mosul     | 
		نکته کلمه   | 
		
	
		
		| word processing     | 
		پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| memory word     | 
		کلمه حافظه   | 
		
	
		
		| watchwords     | 
		کلمه رمزی   | 
		
	
		
		chain       | 
		از کلمه قبلی   | 
		
	
		
		| watchword     | 
		کلمه رمزی   | 
		
	
		
		| reserved word     | 
		کلمه محفوظ   | 
		
	
		
		| vocable     | 
		کلمه صوتی   | 
		
	
		
		| instruction word     | 
		کلمه دستورالعمل   | 
		
	
		
		| word length     | 
		طول کلمه   | 
		
	
		
		| fullword     | 
		تمام کلمه   | 
		
	
		
		| full word     | 
		کلمه کامل   | 
		
	
		
		| full word     | 
		تمام کلمه   | 
		
	
		
		| pass     | 
		کلمه عبور   | 
		
	
		
		| passed     | 
		کلمه عبور   | 
		
	
		
		| passes     | 
		کلمه عبور   | 
		
	
		
		| graph     | 
		هجای کلمه   | 
		
	
		
		| graphs     | 
		هجای کلمه   | 
		
	
		
		| fallal     | 
		کلمه بی معنی   | 
		
	
		
		| falderol     | 
		کلمه بی معنی   | 
		
	
		
		| function word     | 
		کلمه دستوری   | 
		
	
		
		| ghost word     | 
		کلمه غیرمصطلح   | 
		
	
		
		| word time     | 
		زمان کلمه   | 
		
	
		
		| passwords     | 
		کلمه رمز   | 
		
	
		
		| word mark     | 
		نشان کلمه   | 
		
	
		
		| word mark     | 
		علامت کلمه   | 
		
	
		
		| code word     | 
		کلمه رمز   | 
		
	
		
		| word length     | 
		درازای کلمه   | 
		
	
		
		| etymon     | 
		ریشه کلمه   | 
		
	
		
		| hyphenation     | 
		تقسیم کلمه   | 
		
	
		
		| oaths     | 
		کلمه قسم   | 
		
	
		
		| half word     | 
		نیم کلمه   | 
		
	
		
		| oath     | 
		کلمه قسم   | 
		
	
		
		| initialling     | 
		حرف اول کلمه   | 
		
	
		
		| channel command word     | 
		کلمه فرمان محرا   | 
		
	
		
		| connective     | 
		کلمه ربط یا عطف   | 
		
	
		
		| initials     | 
		حرف اول کلمه   | 
		
	
		
		| word of mouth     | 
		صدای کلمه شفاهی   | 
		
	
		
		| variable word length     | 
		طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		| triphthong     | 
		کلمه یا حرف سه صوتی   | 
		
	
		
		| status word     | 
		کلمه وضعیت نما   | 
		
	
		
		| septet     | 
		کلمه هفت بیتی   | 
		
	
		
		| reiterative     | 
		کلمه دال برتکرار   | 
		
	
		
		| qualificative     | 
		کلمه یا عبارت توصیفی   | 
		
	
		
		| quadrisyllable     | 
		کلمه چهار هجائی   | 
		
	
		
		| psw     | 
		کلمه وضعیت پردازنده   | 
		
	
		
		| word addressable     | 
		نشانی پذیری کلمه   | 
		
	
		
		| word oriented computer     | 
		کامپیوتر کلمه گرا   | 
		
	
		
		| wps     | 
		انجمن پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| word processing system     | 
		سیستم پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| word processing supervisor     | 
		نافر پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| word processing society     | 
		انجمن پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| word processing program     | 
		برنامه پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| word processing operator     | 
		متصدی پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| word processing center     | 
		مرکز پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| program status word     | 
		کلمه وضعیت برنامه   | 
		
	
		
		| program status word     | 
		کلمه وضیت برنامه   | 
		
	
		
		| end spell     | 
		خاتمه هر کلمه رمز   | 
		
	
		
		| disyllable     | 
		کلمه یاقافیه دوهجایی   | 
		
	
		
		| data word size     | 
		اندازه کلمه داده   | 
		
	
		
		| channel status word     | 
		کلمه وضعیت مجرا   | 
		
	
		
		| catachresis     | 
		استعمال غلط کلمه   | 
		
	
		
		| appositive     | 
		وصف کلمه وصفی   | 
		
	
		
		| polysyllables     | 
		کلمه چند هجایی   | 
		
	
		
		| polysyllable     | 
		کلمه چند هجایی   | 
		
	
		
		| fixed word length     | 
		کلمه با طول ثابت   | 
		
	
		
		| folk etymology     | 
		کلمه سازی توده   | 
		
	
		
		| phrasal     | 
		مربوط به کلمه بندی   | 
		
	
		
		| pease     | 
		جمع کلمه pea   | 
		
	
		
		| octet     | 
		کلمه هشت بیتی   | 
		
	
		
		| morpheme     | 
		بسیط کلمه واژک   |