Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
somnambul
کلمه پیشوندی است بمعنی راه رفتن در خواب
Other Matches
micro
پیشوندی بمعنی
micros
پیشوندی بمعنی
actino
پیشوندی بمعنی
mal
پیشوندی بمعنی بد و مضر
mac
پیشوندی بمعنی " فرزند"
macs
پیشوندی بمعنی " فرزند"
semis
پیشوندی بمعنی : نیم
hept
پیشوندی بمعنی هفت
hepta
پیشوندی بمعنی هفت
semi
پیشوندی بمعنی : نیم
igni
پیشوندی است بمعنی اتش
aces
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
picto
پیشوندی بمعنی عکس وتصویر
ace
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
infra
پیشوندی بمعنی زیر و پایین وپست
demi
پیشوندی است بمعنی " نیم " و"نصف "
supra
پیشوندی بمعنی بالا و روی ومافوق
icosi
پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
arches
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
pan
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
over-
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
over
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
pan-
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
pans
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
cardi
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
polys
پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
cardia
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
cardio
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
turbo
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
arch
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arch-
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
turbos
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
poly
پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
non
پیشوندی است بمعنی >منفی <یا >خیر< و غیر
acantho
کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
ante
: پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
achromato
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromat
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
hemi
پیشوندی است بمعنی نیم ونصف مانند hemisphereیعنی نیمکره
mis
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis-
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
super
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
in the p sense of the word
بمعنی واقعی کلمه
hyper
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
acro
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
tetr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
abdomino
این کلمه بصورت پیشوند بکاررفته و بمعنی شکم میباشد
wise
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wisest
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wiser
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
abio
کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
to doze off
به خواب رفتن
to fall asleep
به خواب رفتن
get off to sleep
خواب رفتن
zonk out
<idiom>
سریع به خواب رفتن
noctambulation
راه رفتن در خواب
noctambulism
راه رفتن در خواب
sleeping
خواب رفتن خفتن
dead to the world
<idiom>
زود به خواب رفتن
somnambulate
در خواب راه رفتن
somnambulism
راه رفتن در خواب
sleeps
خواب رفتن خفتن
sleep
خواب رفتن خفتن
somnambulation
راه رفتن در خواب
to sleep sound
خواب راحت یاسنگین رفتن
somnambular
معتاد به راه رفتن در خواب
conk out
<idiom>
بعلت خستگی به خواب رفتن
somnambulant
معتاد به راه رفتن در خواب
hypnotizable
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
out like a light
<idiom>
(زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
type ahead
ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
hyphen
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
architecture proper
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
the early bird catches the worm
<proverb>
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
night gown
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
narcolepsy
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
hypnoidal
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
least significant bit
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
word
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
hypnogogic
خواب اور خواب کننده
dreamiest
خواب مانند خواب الود
dreamier
خواب مانند خواب الود
dogsleep
خواب زودبر خواب دروغی
hypnagogic
خواب اور خواب کننده
dreamy
خواب مانند خواب الود
morpheus
الهه خواب خواب پرور
somnific
خواب اور خواب الود
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonyms
کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonym
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softer
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
prefix
پیشوندی
prefixes
پیشوندی
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
mal
پیشوندی که معنی بد
He is fast asleep.
خواب خواب است
giga
پیشوندی معادل 01بتوان 9
tera
پیشوندی برای 01 به توان 21
hecto
پیشوندی به معنای یکصد
tera
پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
hecto
پیشوندی معادل 01 به توان 2
atto
پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
t
پیشوندی برای یک تریلیون
acoustico
پیشوندی است به معنی
nano
پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
nano
پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
prefix notation
نشان گذاری پیشوندی
softest
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
pico
پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
adren
کلمهء پیشوندی است به معنی
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
ad
پیشوندی است لاتین به معنی
adreno
کلمهء پیشوندی است به معنی
aden
کلمهء پیشوندی است که به معنی
adeno
کلمهء پیشوندی است که به معنی
adeni
کلمهء پیشوندی است که به معنی
ads
پیشوندی است لاتین به معنی
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
allo
بمعنی
all-
: بمعنی
all
: بمعنی
amphi
[پیشوندی به معنی هر دو طرف یا جلو عقب مثل هم]
Co
پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
acaro
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
co-
پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
amphi
پیشوندیست بمعنی
amph
پیشوندیست بمعنی
agro
: پیشوند بمعنی
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
femto
پیشوندی که بیان کننده یک کوادریلیوم یا یک میلیونیم یک بیلیون میباشد
aceto
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
co-
پیشوندیست بمعنی با و باهم
neo
پیشوند بمعنی جدید
mono
پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
neo-
پیشوند بمعنی جدید
phage
پسوندی بمعنی خورنده
acephalo
پیشوندیست یونانی بمعنی
ad
مانندad-hoc که بمعنی
ads
مانندad-hoc که بمعنی
Mon
پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
uni
پیشوندیست بمعنی "یک " و"واحد" و "تک "
Co
پیشوندیست بمعنی با و باهم
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
acousia
پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
ad
حرف اضافه لاتینی بمعنی
un-
پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
acousis
پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
UN
پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
helminth
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
helmintho
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
ads
حرف اضافه لاتینی بمعنی
hydro
پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
hydr
پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
genesis
پسوند بمعنی ایجاد کننده
greco
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
sophy
پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
AC
پیشوندی است برابرad- لاتین که قبل ازc و q به اینصورت در می اید مثل
ado
مصدرحال فعل do toمثل ado have to بمعنی
zoos
:پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
zoo
:پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
pseudo
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com