Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
pound cake
کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
Other Matches
polarities
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarity
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
libra
گیروانکه
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
bodies
گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
body
گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
major command
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
which one
کدام یک کدام یکی
major activity
قسمت عمده فعالیت عمده
facture
اجزا
ingradient
اجزا
compartmentalized
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalize
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalised
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizing
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizes
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalises
تبدیل به اجزا کردن
resolution
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
isomeric
متشابه الترکیب دارای همان اجزا
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
chaining
اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
DBA
ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
breakers
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
c
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
modified milk
شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
breaker
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
casing
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casings
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
comprehensive job
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
qualitative analysis
تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
pastry cook
کلوچه پز
cookie
کلوچه
cooky
کلوچه
cookies
کلوچه
clocks
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
genoa cake
کلوچه بادامی
shortbread
کلوچه ترد
pieman
کلوچه فروش
biscuits
کلوچه خشک
biscuit
کلوچه خشک
griddles
فر کلوچه پزی
griddle
فر کلوچه پزی
crackers
کلوچه کوچک
cracker
کلوچه کوچک
pomfret cake
کلوچه سوس
shortcake
کلوچه ترد
pattypan
تابه کلوچه پزی
pomfret cake
کلوچه شیرین بیان
hoecake
کلوچه ارد ذرت
corndodger
کلوچه ارد ذرت
bun
یکجور کلوچه یاکماج
buns
یکجور کلوچه یاکماج
rissole
کلوچه فیمه دار
rissoles
کلوچه فیمه دار
griddles
کلوچه پز ماهی تابه
pie
کلوچه میوه دارپای
pies
کلوچه گوشت پیچ
pies
کلوچه میوه دارپای
griddle
کلوچه پز ماهی تابه
pie
کلوچه گوشت پیچ
mince pies
کلوچه گوشت دار
mince pie
کلوچه گوشت دار
scon
کلوچه یا کیک چای بیسکویت
sour ball
کلوچه سخت ترش مزه
tartlet
کلوچه میوه دار کوچک
frangipani
بوته یاسمن نوعی کلوچه
scones
کلوچه یاکیک چای بیسکویت
scone
کلوچه یاکیک چای بیسکویت
cruller
کلوچه تخم مرغی سرخ شده
pasties
خمیر مانند کلوچه قیمه دار
pasty
خمیر مانند کلوچه قیمه دار
oatcake
کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
which
کدام
any
کدام
ilka
هر کدام
wherefrom
از کدام
what
کدام
fritter
کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
fritters
کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
waffle
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffled
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffles
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffling
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
whichever
هر کدام که هریک که
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
what instrument can you play?
کدام ساز را ...
which way are you going?
از کدام راه
whichsoever
هر کدام که هریک که
On what day?
در کدام روز؟
Pick, what you like
[want]
!
هر کدام را می خواهی بردار!
what is your preference
کدام را میل دارید
Which of your tunes shall I dance?.
<proverb>
به کدام سازت برقصم ؟.
which way
[to go]
?
به کدام طرف
[برویم]
؟
Whichever she chooses .
هر کدام را که انتخاب کند
stumped
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which bank do you bank with?
با کدام بانک کار می کنید؟
Where is carriage no ...?
واگن شماره ... کدام است؟
What foreign language do you speak ?
با کدام زبان خارجی آشناهستید ؟
None of the boys ( children ) came .
هیچ کدام از بچه هانیامدند
What can one do about it?
چاره کدام است ( چیست ) ؟
ana
ازهر کدام بمقدار مساوی
Where the hell is he?
او
[مرد]
کدام گوری است؟
Which bank do you bank with?
در کدام بانک حساب دارید؟
stump
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
what is the score
هر کدام چند بازی داریم
stumps
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
to which side do I have to turn?
به کدام طرف باید بپیچم؟
whichever is the sooner
هر کدام که زودتر رخ بدهد
[قانون]
boarded
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
Which is the best way to Tehran ?
بهترین راه به تهران کدام است ؟
opener
هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
What foreign language do you know?
کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
What's your insurance company?
شرکت بیمه شما کدام است؟
griddle cake
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .
نمی دانم کدام گوری رفته است
Which son of a bitch (son of a gun)did it?
کار کدام شیر پاک خورده ای است ؟
Which is the odd one out?
<idiom>
کدام نسبت به همه در گروه نامشابه است؟
What platform does the train to York leave from?
قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
What platform does the train from York arrive at?
قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
what is your nationality
ملیت شما چیست از کدام ملت هستید
compound weave
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
Which bus do I take for the opera?
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
boxes
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
box
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
fields
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fielded
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
Which bus do I take to Victoria Station?
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
primes
عمده
substantive
[essential]
<adj.>
عمده
primed
عمده
leading
عمده
prime
عمده
mainline
عمده
quintessential
<adj.>
عمده
major
<adj.>
عمده
essential
<adj.>
عمده
vital
<adj.>
عمده
prima
عمده
major
عمده
significant
عمده
principal
عمده
majoring
عمده
essential
عمده
essentials
عمده
staple
عمده
main
عمده
majored
عمده
materials
عمده
material
عمده
head
عمده
significantly
عمده
only
عمده
bulk
عمده
stapled
عمده
stapling
عمده
mainlines
عمده
mainlined
عمده
principals
عمده
copacetic
عمده
copesetic
عمده
mainlining
عمده
chief
عمده
chiefs
عمده
primary
عمده
archical
عمده
primary planets
سیارات عمده
primary center
مرکز عمده
to sell
عمده فروختن
lion's share
بخش عمده
whole sale trade
عمده فروشی
principal cause
جهت عمده
whole saler
عمده فروش
principal town
شهر عمده
wholeseller
عمده فروش
be-all and end-all
عامل عمده
whole sale dealer
عمده فروشی
the great vassals
اقطاعداران عمده
whole prices
قیمتهای عمده
end item
اقلام عمده
stapled
کالای عمده
staple
کالای عمده
motifs
شکل عمده
motif
شکل عمده
on
در مسیر عمده
principals
عمده موکل
principal
عمده موکل
wholesale
عمده فروشی
stapling
کالای عمده
mainspring
سبب عمده
massing
قسمت عمده
gross
عمده ناخالص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com