English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (18 milliseconds)
English Persian
enter کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
entered کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
enters کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
Other Matches
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
returned کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
ascii رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
devices کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
end روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ends روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
nil pointer اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
num lock key کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
stater بیان کننده
enunciative بیان کننده
expounder بیان کننده
causal بیان کننده علت
enunciator بیان کننده اداکننده
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
gigo اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
attributing متغیر بیان کننده شکل
attribute متغیر بیان کننده شکل
attributes متغیر بیان کننده شکل
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
input limiter محدود کننده ورودی
input amplifier تقویت کننده ورودی
B: بیان کننده دیسک درایو جانبی
ieee استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
input output controller کنترل کننده ورودی- خروجی
ieee استاندارد بیان کننده سیستم شبکه اینترنت
inlet guide vane تیغههای خنک کننده جریان ورودی
femto پیشوندی که بیان کننده یک کوادریلیوم یا یک میلیونیم یک بیلیون میباشد
alphanumeric دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
audio تجزیه کننده صوت که به کامپیوتر اجازه میدهد پاسخ را به درخواست ها بیان کند
carry سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
parameters کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
flag ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
parameter کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
flags ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
interface استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interfaces استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
ethernet مربوط به استاندارد jeee که بیان کننده روش ارسال سیگنال و پروتکلهای شبکه محلی است
layout 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layouts 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
eot maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
eol پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
positive true logic یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
integrity حقیقتی که بیان کننده این است که فایل روی دیسک آسیب ندیده است و خراب نیست
to speak [things indicating something] بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
carried وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carries وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carry وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carrying وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
adaptive channel allocation استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
warn بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
cascade carry وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gates دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
digits نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digit نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
charring نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
char نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
filename اسم سه حرفی که به همران اسم فایل بیان کننده نوع استفاده فایل است
column در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
columns در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
dac مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
inputted 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chains فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
com file در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
scroll کلیدی
scrolls کلیدی
key currencies کلیدی
analogue مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
key verification بازبینی کلیدی
keyword کلمه کلیدی
keyspace فاصله کلیدی
multikey چند کلیدی
key industries صنایع کلیدی
key projects طرحهای کلیدی
key entry دخول کلیدی
keylock قفل کلیدی
keyed access دستیابی کلیدی
keypunch منگنه کلیدی
keyword واژه کلیدی
keyboard enirv دخول صفحه کلیدی
keypad صفحه کلیدی با کلیدهای
kwic کلمه کلیدی در متن
keyboard perforator سوراخ کن صفحه کلیدی
key [حرکت کلیدی شطرنج]
keyword in context کلمه کلیدی در متن
skeleton keys کلیدی که چندین قفل را بازکند
skeleton key کلیدی که چندین قفل را بازکند
You gave me the wrong key . کلیدی که به من دادی عوضی بود
key کلیدی که یک حرف را تولید میکند
navigation چند رسانهای با کلمات کلیدی
ksr کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
inputted توان ورودی ورودی
input توان ورودی ورودی
softer کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
bass clef کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
wall mounted switch کلیدی که روی دیوار نصب میشود
home کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
softest کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
homes کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
soft کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
key کلیدی که ورودیهای یک رکورد را مشخص میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
passkey کلیدی که چند قفل را باز کند مفتاح
key کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
ascii صفحه کلیدی که همه حروف ASC II را دارد
alphanumeric صفحه کلیدی که شامل حروف و اعداد است
key کلیدی که کار مخصوص یا مجموعه دستوراتی دارد
attentions کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
cases کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
case کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
attention کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
pages کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
hexadecimal notation صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
key کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
hex صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
backspace کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
key کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
softest صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
page کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
prtsc کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
softer صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
paged کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
soft صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
carriage return سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
clicked نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
pages کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
click نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
paged کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
page کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
hypermedia متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
codepages تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
repeats کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeat کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
cursor کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
cursors کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
rhetoric علم معانی بیان معانی بیان
logic seeking انتهای خط وط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com