English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English Persian
disclaim all liability کلیه بدهیها را انکار کردن
Other Matches
liability reserve ذخیره بدهیها
assets and liabilities دارائیها و بدهیها
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
abnegate انکار کردن
recant انکار کردن
back-pedalled انکار کردن
recanted انکار کردن
gainsaying انکار کردن
recanting انکار کردن
back-pedals انکار کردن
back-pedalling انکار کردن
gainsaid انکار کردن
forswear انکار کردن
forswearing انکار کردن
forswears انکار کردن
disaffirm انکار کردن
repudiating انکار کردن
deny انکار کردن
denying انکار کردن
denies انکار کردن
repudiates انکار کردن
repudiate انکار کردن
denied انکار کردن
gainsays انکار کردن
renege انکار کردن
reneged انکار کردن
reneges انکار کردن
reneging انکار کردن
renouncing انکار کردن
renounces انکار کردن
renounced انکار کردن
renounce انکار کردن
gainsay انکار کردن
disclaim انکار کردن
disclaimed انکار کردن
back-pedal انکار کردن
recants انکار کردن
disclaiming انکار کردن
disclaims انکار کردن
forswears باسوگند انکار کردن
denying انکار یا حاشا کردن
deny انکار یا حاشا کردن
denies انکار یا حاشا کردن
negative رد یا تکذیب یا انکار کردن
denied انکار یا حاشا کردن
negatives رد یا تکذیب یا انکار کردن
forswearing باسوگند انکار کردن
forswear باسوگند انکار کردن
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
to make [deny] an allegation تهمتی زدن [ را انکار کردن]
owning to his i. to do that نظر به عجزاواز کردن انکار
there is no p of doing it کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
forsake رها کردن انکار کردن
forsakes رها کردن انکار کردن
forsaking رها کردن انکار کردن
codress procedure روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
kidneys کلیه
all- کلیه
all کلیه
reins کلیه ها
kidney کلیه
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
reniform شبیه کلیه
all arms کلیه نیروها
all hands کلیه پرسنل
all men کلیه مردم
renal وابسته به کلیه ها
entireforce کلیه قوا
entireforce کلیه نیرو
paranephric مجاور کلیه
renal calculus ریگ کلیه
renal gravel ریک کلیه
nephroptosis کلیه متحرک
reniform کلیه مانند
floating kidney کلیه متحرک
renal gravel حصات کلیه
nephralgia قولنج کلیه
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
reins محل کلیه در بدن
against all risks در براب کلیه خطرات
azoth علاج کلیه دردها
tenantary کلیه مستاجرین یک ملک
paranephros غده روی کلیه
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
The ship and all its crew were lost . کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
the t. population کلیه جمعیت همه مردم
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
demesne کلیه زمین مایملک یک شخص
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
repudiation انکار
retractaion انکار
denegation انکار
disaffirmation انکار
recantation انکار
abjuration انکار
disproval انکار
disavowal انکار
denial انکار
contradictions انکار
disclamation انکار
denials انکار
contradiction انکار
gainsaying انکار
negation انکار
gainsaid انکار
gainsay انکار
disavows انکار
disavowing انکار
abnegation انکار رد
gainsays انکار
disavow انکار
disavowed انکار
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
adrenal مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
adrenocortical وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
tenantry اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
deniable قابل انکار
forswore انکار کرد
palinode صنعت انکار
gainsayer انکار کننده
denier انکار کننده
self abnegation انکار نفس
self-denial انکار نفس
self denial انکار نفس
irrefutability انکار ناپذیری
unchallenged انکار ناپذیر
self-denial انکار خویشتن
undeniable انکار ناپذیر
irrefutable انکار ناپذیر
self renunciation انکار نفس
undeniably انکار ناپذیر
retractable انکار پذیر
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All thing considered. باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
cortin ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
atheism انکار وجود خدا
atheistic وابسته به انکار خدا
renunciative ناشی از انکار نفس
renunciatory ناشی از انکار نفس
negatory مبنی بر نفی یا انکار
negation of statement انکار یا تکذیب گفتهای
he has a good mind که انکار را انجام دهد
peremptory غیر قابل انکار
comprehensive job کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
banc جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
irrefragable غیر قابل انکار و تکذیب
self abnegating انکار کننده نفس خود
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
rebuttable presumption فرض قانونی قابل انکار
disparage انکار فضیلت چیزی راکردن
disparages انکار فضیلت چیزی راکردن
how nicely he did it چقدرخوب انکار را انجام داد
estoppel عدم امکان انکار پس از اقرار
disparaged انکار فضیلت چیزی راکردن
identity matrix ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
farraginous تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
watershed management کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
This is contray to all moral principles ( codes ) . این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
conclusive or irrebuttable presumption فرض قانونی غیر قابل انکار
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slam علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
pure interest سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
legalism اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
issue of fact نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
ideologies روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
ejectment باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
estopel عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
cosmopolitanism سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
estoppel اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com