Dictiornary-Farsi | کمال وحشی گری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
perfection of savagery	کمال وحشی گری


Other Matches

brutify	وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl	مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae	وحشی ذاتا وحشی
sophistication	کمال
plentitude	کمال
amplitude	کمال
svelte	با کمال
decentness	کمال
delelopment	کمال
exactitude	کمال
perfection	کمال
thoroughness	کمال
completeness	کمال
integrity	کمال
perfectness	کمال
throroughness	کمال
period	کمال
periods	کمال
crown	حد کمال
maturity	کمال
crowns	حد کمال
svelt	زن با کمال
the utmost love	کمال محبت
entelechy	کمال اول
plenitude	کمال سرشاری
dyed-in-the-wool	تمام و کمال
to perfection	بحد کمال
to the life	با کمال دقت
perfectible	کمال پذیر
nephrotomy	کمال منتها
perfectibility	کمال پذیری
decently	از روی کمال
elaborateness	کمال دقت
economic maturity	کمال اقتصادی
regretfully <adv.>	با کمال تاسف
finished	مهذب با کمال
matures	به حد کمال رسیدن
mature	به حد کمال رسیدن
consummation	کمال منتها
regrettably <adv.>	با کمال تاسف
sad to say [regrettably] <adv.>	با کمال تاسف
acme	نقطهء کمال
unfortunately <adv.>	با کمال تاسف
woefully <adv.>	با کمال تاسف
edifying	کمال اور
apogee	نقطهء کمال
ideals	کمال مطلوب
perfectionism	کمال گرایی
ideal	کمال مطلوب
accomplishment	کمال هنر
hone	به کمال رساندن
to attain perfection	بحد کمال رسیدن
meridian	اوج درجه کمال
the pink ofhealth	کمال تندرستی یا صحت
meridians	اوج درجه کمال
optimal	مربوط به کمال مطلوب
to pay up	تمام و کمال پرداختن
full and final settlement	تسویه تمام و کمال
prime	کمال بهترین قسمت
primed	کمال بهترین قسمت
primes	کمال بهترین قسمت
in the pink	در کمال تندرستی یا صحت
complementarity	کمال اصل متممیت
to pay off	تمام و کمال پرداختن
gonogenesis	کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
beau ideal	زیبای تمام عیار کمال مطلوب
I'll be happy to help [assist] you.	من با کمال میل در اختیار شما هستم.
autumns	برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
drive to maturity	جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
autumn	برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
nympholept	کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
savage	وحشی
truculent	وحشی
gris	وحشی
hare brained	وحشی
ferine	وحشی
savaged	وحشی
savages	وحشی
savaging	وحشی
boarish	وحشی
wildest	وحشی
wilds	وحشی
anthropophagus	وحشی
Gothic	وحشی
barbarous	وحشی
uncivilized	وحشی
wild	وحشی
ferocious	وحشی
unshaped	وحشی
unmannerly	وحشی
ungovernable	وحشی
barbaric	وحشی
unshapen	وحشی
undaunted	وحشی
ruffian	وحشی
ruffians	وحشی
sylvatic	وحشی
rambunctious	وحشی
feral	وحشی
ruttish	وحشی
semi barbarian	نیم وحشی
saracen	کافر وحشی
toadflax	کتان وحشی
tiger cat	گربه وحشی
charlock	خردل وحشی
manlike	جنس نر وحشی
imbrute	وحشی شدن
on the same p as the savages	درترازو وحشی ها
onion couch	یکجور جو وحشی
gothicism	وحشی گری
onion grass	یکجور جو وحشی
wildness	وحشی گری
Wild West	غرب وحشی
wildling	حیوان وحشی
feral child	کودک وحشی
wild rice	برنج وحشی
fellness	وحشی گری
farouche	وحشی صفت
mustang	اسب وحشی
bullocks	گوساله وحشی
parsnips	زردک وحشی
cheetah	یوزپلنگ وحشی
cheetahs	یوزپلنگ وحشی
brutalize	وحشی شدن
brutalises	وحشی شدن
brutalised	وحشی شدن
mallard	اردک وحشی
bestiality	وحشی گری
mallards	اردک وحشی
wildlife	حیوانات وحشی
parsnips	هویج وحشی
parsnip	زردک وحشی
parsnip	هویج وحشی
bullock	گوساله وحشی
wildcat	گربه وحشی
wildcats	گربه وحشی
brutalising	وحشی شدن
wildfowl	اردک وحشی
buffaloes	گاو وحشی
buffalo	گاو وحشی
brutalizing	وحشی شدن
brutalizes	وحشی شدن
brutalized	وحشی شدن
headaches	خشخاش وحشی
savage	وحشی شدن
grosses	وحشی توده
grosser	وحشی توده
grossed	وحشی توده
gross	وحشی توده
grossing	وحشی توده
barbarise	وحشی کردن
uncivilly	وحشی بی ادب
horsemint	نعناع وحشی
barbarize	وحشی کردن
uncivil	وحشی بی ادب
savaging	وحشی کردن
grossest	وحشی توده
savages	وحشی شدن
savages	وحشی کردن
savaging	وحشی شدن
savaged	وحشی کردن
headache	خشخاش وحشی
savaged	وحشی شدن
savage	وحشی کردن
sheldrake	اردک وحشی دریایی
styrax	بوته وحشی جاوی
buff	گاو وحشی زردنخودی
feral	حیوان شکاری وحشی
the african savages	وحشی های آفریقا
troglodyte	انسانهای غارنشین وحشی
buffs	گاو وحشی زردنخودی
marijuana	تنباکوی وحشی بیابانی
wild beasts	جانوران وحشی وحوش
wild parsley	انواع هویج وحشی
wildfowler	شکارچی غاز وحشی
marihuana	تنباکوی وحشی بیابانی
barbarian	ادم وحشی یابربری
ruffianly	گردن کلفت وحشی
perfection of savagery	نهایت وحشی گری
mallards	نوعی مرغابی وحشی
gooseberry bush	درخت انگور وحشی
greylag	غاز وحشی اروپایی
mallard	نوعی مرغابی وحشی
barbarise	وحشی گری کردن
madcap	ادم بی پروا و وحشی
leopards	پلنگ گربه وحشی
leopard	پلنگ گربه وحشی
barbarize	بیگانه یا وحشی شدن
brutal	حیوان صفت وحشی
brent	یکجورغاز وحشی کوچک
caprifig	درخت انجیر وحشی
ferocity	وحشی گری سبعیت
barbarians	ادم وحشی یابربری
polecat	موش خرمای وحشی اروپایی
brutalises	وحشی یا حیوان صفت کردن
wilding	گیاه یا میوه خودرو وحشی
brutalised	وحشی یا حیوان صفت کردن
charreada	سواری مکزیکی اسب وحشی
catamount	ادم پس کوهی و وحشی صفت
catamountain	ادم پس کوهی و وحشی صفت