Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
scale
کمتریا افزایش نسبت
Other Matches
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
scale up
افزایش به نسبت ثابت
mark up price inflation
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
scsi
پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
currency depreciation race
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
unesco (= united nations educational
ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
multiplication
افزایش
additions
افزایش
rises
افزایش
rise
افزایش
addition
افزایش
increased
افزایش
addenda
افزایش
augmentation
افزایش
enhancement
افزایش
additament
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
increases
افزایش
accru
افزایش
summation
افزایش
increase
افزایش
adjunction
افزایش
amplification
افزایش
accretion
افزایش
scale up
افزایش
aggrantizement
افزایش
auxesis
افزایش
affixture
افزایش
accessing
افزایش
accessed
افزایش
increments
افزایش
gained
افزایش
raise
افزایش
accession
افزایش
increscent
افزایش
raises
افزایش
increment
افزایش
intensification
افزایش
gain
افزایش
accesses
افزایش
gains
افزایش
expansion
افزایش
access
افزایش
addendum
افزایش
increase of potential
افزایش پتانسیل
increase in price
افزایش بهاء
appreciation
افزایش بها
subjunction
افزایش در پایان
spurts
افزایش ناگهانی
export promotion
افزایش صادرات
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
appreciations
افزایش بها
superadd
باز افزایش
fire raising
افزایش اتش
fire-raising
افزایش اتش
thusŠ+=
نشان افزایش
increase of contrast
افزایش کنتراست
increase of current
افزایش جریان
augmenting
افزایش دادن
increase in value
افزایش ارزش
tax increase
افزایش مالیات
superaddition
باز افزایش
augments
افزایش دادن
accelerative
مایه افزایش
increase of efficiency
افزایش راندمان
spurting
افزایش ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
frequency multiplication
افزایش فرکانس
hypertension
افزایش فشارخون
progation
افزایش انتقال
mark up
افزایش قیمت
monetary expansion
افزایش پول
overcompound
افزایش ترکیب
elongation
افزایش طول
ascend
افزایش دادن
ascended
افزایش دادن
ascends
افزایش دادن
augment
افزایش دادن
accruing
افزایش یافتن
accrues
افزایش یافتن
increase in potential
افزایش پتانسیل
increase of output
افزایش توان
increase of power
افزایش قدرت
increase in load
افزایش بار
increase of pressure
افزایش فشار
scale up
افزایش مقیاس
increasable
افزایش پذیر
ingravescence
افزایش تشدید
camber
افزایش زیاد
cambers
افزایش زیاد
free radical addition
افزایش رادیکالی
salary increase
افزایش حقوق
temperature rise
افزایش دما
rise in temperature
افزایش دما
augmented
افزایش دادن
multiplication
افزایش تکثیر
growths
افزایش ترقی
growth
افزایش ترقی
accrue
افزایش یافتن
acceleration
تعجیل افزایش
voltage rise
افزایش ولتاژ
addibility
قابلیت افزایش
voltage increase
افزایش ولتاژ
aggrandizement
افزایش بزرگی
thickening
افزایش ضخامت
annual increase
افزایش سالانه
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
add time
زمان افزایش
augmentable
قابل افزایش
boosts
افزایش دادن چیزی
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
boosting
افزایش دادن چیزی
boosted
افزایش دادن چیزی
boost
افزایش دادن چیزی
increment
افزایش در حقوق توسعه
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
elongation
افزایش درازا کشامد
hyperglycemia
افزایش قند در خون
increments
افزایش در حقوق توسعه
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
jumps
جهش افزایش ناگهانی
jumped
جهش افزایش ناگهانی
jump
جهش افزایش ناگهانی
raise to a higher power
افزایش دادن نما
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
aging
افزایش طول عمر
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
strain
افزایش طول نسبی
strains
افزایش طول نسبی
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
accretions
افزایش یا نمو کوره
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
vrc
بررسی افزایش عمودی
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
fibrosis
افزایش بافت لیفی
escalator clause
شرط افزایش بها
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
birth rate
نرخ افزایش ولادت
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
appreciation
افزایش ارزش دارائی
alkalosis
افزایش قلیای بدن
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
birth rates
نرخ افزایش ولادت
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
becking mill
غلطک برای افزایش طول
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
automation
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
leukocytosis
افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
stress strain curve
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
maths
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
math
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
CSLIP
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
multiplier
افزایش دهنده چند برابر کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com