English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
English Persian
demolition belt کمربند انفجاری
Other Matches
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
first fire mixture خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
eruptional انفجاری
volcanic انفجاری
eruptive انفجاری
bursting charge بار انفجاری
booby trap تله انفجاری
destructor چاشنی انفجاری
detonating cord فتیله انفجاری
fireballs گلوله انفجاری
explosive bolt سه راهی انفجاری
shrapnel گلوله انفجاری
explosive bolt پیچ انفجاری
booby-trap تله انفجاری
booby-trapped تله انفجاری
blooms رشد انفجاری
bloomed رشد انفجاری
bloom رشد انفجاری
blasting fuze ماسوره انفجاری
blasting gelatin ژلاتین انفجاری
blow out fuse فیوز انفجاری
detonating fuse فیوز انفجاری
brisance ضربه انفجاری
burst force نیروی انفجاری
booby-traps تله انفجاری
booby-trapping تله انفجاری
explosive power توان انفجاری
explosive rivet پرچ انفجاری
blasting fuse اتشباری انفجاری
ignitor فتیله انفجاری
shrapnel shell گلوله انفجاری
forging burst اهنگری انفجاری
explosive welding جوشکاری انفجاری
explosive train فتیله انفجاری
fireball گلوله انفجاری
primacord فتیله انفجاری
booby-trap تله انفجاری کردن
booby-trapped تله انفجاری کردن
booby-trapping تله انفجاری کردن
mining effect اثر انفجاری مین
booby-traps تله انفجاری کردن
plaster charge خرج انفجاری افشان
booby trap تله انفجاری کردن
explosive forming شکل دادن انفجاری
combination circuit مدار انفجاری مرکب
actuate به کارانداختن سیستم انفجاری مین
trap mine مین تله انفجاری شده
destructor منفجر کننده عامل انفجاری
boobytrapped mine مین تله انفجاری شده
weapon alpha نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
render safe بی اثرکردن مین یا وسایل انفجاری یا بمب
chugged صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
egg بمب انفجاری قوی که بوسیله هواپیماپرتاب میشود
chugging صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugs صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chug صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
cordon کمربند
lap belt کمربند
cordons کمربند
cummerbunds کمربند
obi کمربند
waist band کمربند
cingulum کمربند
leather belt کمربند
cincture کمربند
waist belt کمربند
girdle کمربند
belts کمربند
belted کمربند
belt کمربند
zones کمربند
cummerbund کمربند
waistline کمربند
waistlines کمربند
sashes کمربند
sash کمربند
fascia کمربند
fascias کمربند
zone کمربند
girdles کمربند
girdling کمربند
girdled کمربند
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
monroe effect اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
lifebelts کمربند ایمنی
lifebelts کمربند نجات
lifebelt کمربند ایمنی
lifebelt کمربند نجات
girdler کمربند ساز
bands کمربند نوار
band کمربند نوار
rotating band کمربند گلوله
seismic belt کمربند زلزله
armature band کمربند ارمیچر
life belt کمربند نجات
latitude band کمربند عرضی
van allen belt کمربند ون الن
cinch تنگ یا کمربند
beach face کمربند ساحلی
catching belt کمربند ایمنی
teas کمربند تکواندو
frog حلقه کمربند
safety belt کمربند اطمینان
frogs حلقه کمربند
scapula کمربند شانهای
safety belt کمربند نجات
safety belt کمربند رکاب
safety belts کمربند رکاب
safety belts کمربند نجات
safety belts کمربند اطمینان
safety belts کمربند ایمنی
safety belt کمربند ایمنی
foreshore کمربند ساحلی
confidence belt کمربند اطمینان
scapulas کمربند شانهای
foreshores کمربند ساحلی
cingulate دارای کمربند
cestus کمربند زنانه
tea کمربند تکواندو
zonule حلقه یا کمربند کوچک
seat belt کمربند صندلی هواپیما
seat-belts کمربند صندلی هواپیما
seat-belt کمربند صندلی هواپیما
demolition belt کمربند تخریب منطقهای
waist کمر لباس کمربند
waists کمر لباس کمربند
rotating band کمربند مسی گلوله
chatelain کمربند زنجیری زنانه
zones کمربند حبه باروت
life belt کمربند نجات غریق
bourrelet روپوش کمربند گلوله
zone کمربند حبه باروت
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
belting محل بستن کمربند
To tightren up ones belt. کمربند خود را سفت بستن
machanic کمربند ایمنی اویزان از سقف
black belts کمربند سیاه استاد جودو
tunic بلوزیا کت کوتاه کمربند دار
black belt کمربند سیاه استاد جودو
grommet حلقه روپوش کمربند گلوله
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
tunics بلوزیا کت کوتاه کمربند دار
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
cross belt کمربند حمایل قطار حمایل فشنگ
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com