Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
wraparound
کمر بند یا چیزی که دور بدن شخصی بسته باشند
Other Matches
So much for our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
That's the end of our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
names
کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
name
کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
take for
<idiom>
اشتباه شخصی برای چیزی
pirating
شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
pirated
شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
Hear it on the grapevine
<idiom>
[شنیدن شایعه در مورد شخصی یا چیزی]
pirate
شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
pirates
شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
to lose track
[of]
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
handy dandy
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
nerd
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerds
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
f.drss
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anchored
به چیزی بسته شده تکیه داده شده
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
array
می باشند
the like of you
باشند
arrays
می باشند
shearling
چیده باشند
implications
B درست باشند
implication
B درست باشند
inclusion
B درست باشند
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
to be of the opinion that ...
به این عقیده باشند که ...
to be tuned in to a channel
کانالی را گرفته باشند
silver inwrought with gold
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
draught beer
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
corporation
که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporations
که دارای شخصیت حقوقی باشند
they are t of their doctrines
موافب اصول خودمی باشند
cradle scythe
داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
beer on draught
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
velvet powdered with pearls
مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
as like as two peas
مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
hippocras
شرابی که بان ادویه زده باشند
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
person entitled to asylum
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
picked quarrel
نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
pinole
ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
recognized asylum seeker
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
asylee
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
lashkar
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
floating harbour
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
The applicants must be above
[over]
the age of 18.
متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
perfunctoriness
چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
sparse array
ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
theocracies
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
lateral route
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
octet
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
theocracy
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
like two peas in a pod
<idiom>
مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
duett
قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
corporative state
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
funded debt
وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
varicosity
جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
peered
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
to greenwash
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
scrap book
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
peer
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternates
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
peering
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternate
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
intercalated strata
چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
driven well
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
packs
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packages
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
pack
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
identity matrix
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
package
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
fewer
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
packaged
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
hanging committee
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
radialengine
موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
ones
شخصی
informal
شخصی
some one
شخصی
one
شخصی
personable
شخصی
private
شخصی
civil
شخصی
civilian
شخصی
civilians
شخصی
personas
شخصی
personal
شخصی
persona
شخصی
personae
شخصی
privates
شخصی
to stop somebody or something
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
manhood suffrage
حق رای یا ا انتخاب که بمردهایی داده میشود که دارای سال قانونی باشند
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
equivalence
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
cont line
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
radialized
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
relevance
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
enclosing
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
self interest
نفع شخصی
personal exemptions
معافیتهای شخصی
self-employed
کار شخصی
self interest
غرض شخصی
paraphernalia
اموال شخصی زن
personal action
دعوی شخصی
personal affairs
امور شخصی
self employed
کار شخصی
personal right
حقوق شخصی
personal saving
پس انداز شخصی
personal service
ابلاغ شخصی
personal staff
ستاد شخصی
whoso
هر شخصی که باشد
personalized form letter
فرم شخصی
whosoever
هر شخصی که باشد
personalty
اموال شخصی
personalty
دارایی شخصی
personal service
خدمت شخصی
personal computing
محاسبات شخصی
personal constructs
سازههای شخصی
personal error
خطای شخصی
bomb scare
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
personal interest
نفع شخصی
separate estate
اموال شخصی زن
self will
اراده شخصی
personal motive
غرض شخصی
private motive
غرض شخصی
private property
دارایی شخصی
proenomen
نام شخصی
personal influence
نفوذ شخصی
personal outlays
هزینههای شخصی
personal requirment
حوائج شخصی
self intrest
نفع شخصی
personal requirment
احتیاجات شخصی
personal remarks
انتقادات شخصی
personal property
مایملک شخصی
personal identity
هویت شخصی
personal income
درامد شخصی
personal property
اموال شخصی
personal ownership
مالکیت شخصی
who
چه شخصی چه اشخاصی
personal pronoun
ضمیر شخصی
by end
غرض شخصی
under one's thumb
<idiom>
زیرنظر شخصی
backcourt foul
خطای شخصی
somebody
یک شخص شخصی
idols of the cave
اوهام شخصی
informal observations
مشاهدات شخصی
personal effects
لوازم شخصی
hire out
<idiom>
اجاره شخصی
self-interest
نفع شخصی
very own
<adj.>
خصوصی
[شخصی]
ea state in severalty
ملک شخصی
oomph
چاذبه شخصی
A private car.
اتوموبیل شخصی
personal computers
کامپیوتر شخصی
individual foul
خطای شخصی
ibm personal computer
IBکامپیوتر شخصی
personal pronouns
ضمائر شخصی
idiograph
نشان شخصی
personal computer
کامپیوتر شخصی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com