English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
processor dtate word کمله وضعیت پردازشگر
Other Matches
front end processor پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
processor پردازشگر
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
language processor پردازشگر زبان
clients ایستگاه پردازشگر
central processor پردازشگر مرکزی
peripheral processor پردازشگر جنبی
array processor پردازشگر ارایه
client ایستگاه پردازشگر
macro processor درشت پردازشگر
satellite processor پردازشگر پیرو
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raster image processor پردازشگر تصویر شبکهای
bit slice processor پردازشگر قطعه بیتی
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
client based application برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
global تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
edp پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
software هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
attitudes وضعیت
phase وضعیت
phased وضعیت
estates وضعیت
estate وضعیت
quality وضعیت
qualities وضعیت
phases وضعیت
attitude وضعیت
position وضعیت
situation وضعیت
fates وضعیت
fate وضعیت
manner وضعیت
positioned وضعیت
situations وضعیت
state وضعیت
stated وضعیت
states وضعیت
state- وضعیت
condition وضعیت
stating وضعیت
status وضعیت
attack condition , alfa وضعیت تک
attack conditon , bravo وضعیت تک
control status وضعیت کنترلی
sitting position وضعیت نشسته
flight attitude وضعیت پروازی
estimate of the situation براورد وضعیت
cindition code رمز وضعیت
financial position وضعیت مالی
positioned وضعیت موضع
byte mode وضعیت بایت
status board تابلو وضعیت
sea state وضعیت دریا
axial position وضعیت محوری
position وضعیت موضع
central position وضعیت مرکزی
situation map نقشه وضعیت
develops گسترش وضعیت
status board تابلوی وضعیت
stationary state وضعیت سکون
state vector بردار وضعیت
case وضعیت موقعیت
cases وضعیت موقعیت
state stress وضعیت تنش
state of alert وضعیت هوشیاری
state of alert وضعیت امادگی
starting position وضعیت صفر
error condition وضعیت خطا
kneeling position وضعیت به زانو
spinosity وضعیت غامض
stand alone وضعیت یکتا
situation report گزارش وضعیت
develop گسترش وضعیت
estimated of situation براورد وضعیت
command mode وضعیت دستوری
master mode وضعیت اصلی
mark condition وضعیت نشان
marginal case وضعیت نهائی
maintenance status وضعیت نگهداری
device status وضعیت دستگاه
terrestrial وضعیت زمینی
final position وضعیت نهایی
extreme position وضعیت نهایی
fate of a collection وضعیت طلب
fate of goods وضعیت کالا
ideal position وضعیت ایده ال
idle position وضعیت ساکن
dangerousness وضعیت خطرناک
input mode وضعیت ورودی
current ratio وضعیت فعلی
summaries خلاصه وضعیت
military posture وضعیت نظامی
neutral position وضعیت بی باری
prone position وضعیت درازکش
appreciation of the situation بررسی وضعیت
appreciation of the situation براورد وضعیت
ammunition condition وضعیت مهمات
multiplex mode وضعیت تسهیم
rest position وضعیت ساکن
air position وضعیت هوایی
repetition of position تکرار وضعیت
advice of fate اعلام وضعیت
edit line خط گزارش وضعیت
duty status وضعیت خدمتی
exception conoition وضعیت استثنایی
problem state وضعیت مسئله
personnel status وضعیت پرسنلی
condition code رمز وضعیت
on position وضعیت وصل
summary خلاصه وضعیت
true وضعیت منط قی
stating وضعیت چیزی
states وضعیت چیزی
truest وضعیت منط قی
ball games شرایط وضعیت
ball game شرایط وضعیت
wait state وضعیت انتظار
zero wait state وضعیت یک وسیله
statement بیان وضعیت
statement صورت وضعیت
statements بیان وضعیت
statements صورت وضعیت
qualification وضعیت شرایط
truer وضعیت منط قی
steady state وضعیت پایدار
supervisor state وضعیت نظارت
state وضعیت چیزی
as it is با وضعیت کنونی
stated وضعیت چیزی
state- وضعیت چیزی
configuration وضعیت یا موقعیت
status register ثبات وضعیت
status report گزارش وضعیت
configurations وضعیت یا موقعیت
key status indicator نشانگر وضعیت کلید
program status word کلمه وضعیت برنامه
latch تنظیم وضعیت خروجی
inactive status وضعیت غیرفعال اتشبارغیرفعال
latches تنظیم وضعیت خروجی
provisional statement صورت وضعیت موقت
pickles خیارترشی وضعیت دشوار
intelligence summary خلاصه وضعیت اطلاعاتی
pickle خیارترشی وضعیت دشوار
psw کلمه وضعیت پردازنده
nonpay status وضعیت قطع حقوق
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
credit notes صورت وضعیت اعتباری
idle circuit condition وضعیت مدار بی بار
reverts برگشت به وضعیت طبیعی
restoring برگرداندن به وضعیت جدید
restores برگرداندن به وضعیت جدید
restored برگرداندن به وضعیت جدید
restore برگرداندن به وضعیت جدید
long thrust وضعیت سخمه بلند
how do matters stand? وضعیت چگونه است
addressing mode وضعیت ادرس دهی
air defense emergency وضعیت اضطراری پدافندهوایی
heads up وضعیت مسیر پیشروی
reverted برگشت به وضعیت طبیعی
monthly statement صورت وضعیت ماهیانه
credit note صورت وضعیت اعتباری
status enquiry پرسش نامه وضعیت
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
extracting چکیده خلاصه وضعیت
financial statement صورت وضعیت مالی
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
channel status word کلمه وضعیت مجرا
The situation there is bad. وضعیت در آنجا بد است.
reverting برگشت به وضعیت طبیعی
steady state وضعیت بارشد مداوم
squatting position وضعیت چمباتمه در تیراندازی
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
status map نقشه وضعیت نما
to grow [into] توسعه دادن وضعیت [به]
drilling position وضعیت مته کاری
default condition وضعیت قرار دادی
starting position وضعیت راه اندازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com