English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (2 milliseconds)
English Persian
he has small greek کمی یونانی میداند
Other Matches
hellenism یونانی مابی اداب یونانی
grecism طرز یونانی فرهنگ یونانی
goodness میداند
all the world knows همه کس میداند
gospeller خودراتنهاصاحب انجیل میداند
he proved to know the secret معلوم شد راز را میداند
hellenize یونانی کردن یونانی ماب کردن
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
peter penny زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
wittol مردی که میداند زن او خراب وفاحشه است
peter pence زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
humanitarian کسی که نوع پرستی را کیش خود میداند
prehistorian مورخی که اثار ما قبل تاریخ را خوب میداند
humoralist کسیکه ناخوشیهای تن رانتیجه فسادخلطهای چهارگانه میداند
pragamatist کسیکه عملی بودن هر چیز راضر ر میداند
inspirationist کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
pantheism فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
intellectualist کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
atomic theory فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
Greeks یونانی
grecian یونانی
pythagorean یونانی
Greek یونانی
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
neither he nor she know نه ان مرد میداند نه ان زن این دو تن مرد وزن هیچکدام نمیدانند
greek gift هدیه یونانی
greek text متن یونانی
hellene یونانی خالص
hellenism اصطلاح یونانی
Greek architecture معماری یونانی
hellenization یونانی شدن
key pattern زنجیره یونانی
key pattern زبانه یونانی
labyrinthine fret نقش یونانی
larchagaric اگاریکون یونانی
graecism اصطلاح یونانی
grecize یونانی وارکردن
phihellenic یونانی دوست
poison hemlock شوکران یونانی
grecism اصطلاح یونانی
aphrodite ونوس یونانی
pyrrhonism فلسفه یونانی
graecism فرهنگ یونانی
solon سولن مقنن یونانی
mu نام حرف یونانی
he is of greek origin اصلش یونانی است
acephalo پیشوندیست یونانی بمعنی
phi حرف ف درالفبا یونانی
lambdoidal حرف لام در یونانی
grecize یونانی ماب کردن
greed orthodox کلیسای ارتدکس یونانی
planform قهرمان یونانی جنگ تروا
he is of greek origin اصلا یونانی است
crepidoma سکو [در ساختمان یونانی]
theseus قهرمان یونانی فاتح امازون ها
omega اخرین حرف الفبای یونانی
choragic [مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
tenuis علامت مکث و وقفه در یونانی
sapphic وابسته بشاعره یونانی "سافو"
hippodrome [میدان اسب دوانی یونانی]
mu حرف دوازدهم الفبای یونانی
zeus زاوش رئیس خدایان یونانی
lambda یازدهمین حرف الفبای یونانی
erato غزل و شعر عشقی یونانی
alphas حرف اول الفبای یونانی
alpha حرف اول الفبای یونانی
epicurus نام فیلسوف یونانی که معتقد
beta دومین حرف الفبای یونانی
ajax قهرمان یونانی جنگ تروا
grecize یونانی ماب یایونانی وارشدن
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
hellenistic وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
nu سیزدهمین حرف الفبای یونانی
gammas حرف سوم الفبای یونانی
ihs مخفف کلمه یونانی عیسی
gamma حرف سوم الفبای یونانی
deltas حرف چهارم زبان یونانی
delta حرف چهارم زبان یونانی
betas دومین حرف الفبای یونانی
epsilon پنجمین حرف الفبای یونانی
iota حرف نهم الفبای یونانی نقطه
eros نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
Deinocrates [معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
etacism تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
ulysses اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
pi حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
upsilon نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
septuagint ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
AC و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
Oedipus ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
u جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
achromat کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetra پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromato کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
logographer مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Symbol font نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
odysseys قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
kappa حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
pleiades هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com