Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
avoidance
کناره گیری احتراز
Other Matches
attrition
کناره گیری
renunciation
کناره گیری
renouncement
کناره گیری
abdication
کناره گیری
retired ness
کناره گیری
separatism
کناره گیری
threctia
کناره گیری
scratch
کناره گیری
scratched
کناره گیری
demission
کناره گیری
scratches
کناره گیری
scratching
کناره گیری
detachment
کناره گیری
detachments
کناره گیری
isolation
کناره گیری
resignations
کناره گیری
resignation
کناره گیری
to keep one's distance
کناره گیری کردن
to give wide berth to
کناره گیری کردن از
secede
کناره گیری کردن
he threatened or resingn
که کناره گیری خواهدکرد
throw up
کناره گیری کردن از
seceded
کناره گیری کردن
secedes
کناره گیری کردن
seceding
کناره گیری کردن
abdicative
مایه کناره گیری
resignations
کناره گیری تفویض
nonintervention
سیاست کناره گیری
hold aloof
کناره گیری کردن
resignation
کناره گیری تفویض
to seclude oneself
کناره گیری کردن
retire
کناره گیری کردن
retires
کناره گیری کردن
to throw up
کناره گیری کردن از استعفادادن از
retreat
عقب نشینی کناره گیری
retreated
عقب نشینی کناره گیری
to keep oneself to oneself
کناره گیری ازمردم کردن
to retire in to oneself
از جامعه کناره گیری کردن
withdrawal
کناره گیری از مسابقه تکواندو
retreats
عقب نشینی کناره گیری
retreating
عقب نشینی کناره گیری
withdrawals
کناره گیری از مسابقه تکواندو
abdicating
کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicates
کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicated
کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicate
کناره گیری کردن استعفا دادن
to retire from
[to]
a place
از
[به]
جایی کناره گیری کردن
[یا منزوی شدن]
to send in one's papers
کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
non-violence
احتراز از خشونت
pacificism
ایین احتراز ازجنگ
avoidless
غیر قابل احتراز
forbears
جد اعلی احتراز کردن
pacifism
ایین احتراز ازجنگ
forbear
جد اعلی احتراز کردن
glasnost
صراحت و احتراز از پرده پوشی
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
radar danning
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
avoids
احتراز کردن اجتناب کردن
avoided
احتراز کردن اجتناب کردن
avoiding
احتراز کردن اجتناب کردن
avoid
احتراز کردن اجتناب کردن
bordered
کناره
edges
کناره
border
کناره
lip
کناره
fringe
کناره
fringes
کناره
margent
کناره
bordering
کناره
listel
کناره
sides
کناره
side
کناره
rim
کناره
margins
کناره
margin
کناره
edge
کناره
margine
کناره
rims
کناره
seceder
کناره گیر
demit
کناره گرفتن از
featheredge
کناره تیز
bolt rope
طناب کناره
bank paving
فرش کناره
levee
کناره رودخانه
edge
کناره تیزی
edges
کناره تیزی
to declare off
کناره کردن از
bank
کناره توده
banks
کناره توده
standoffish
کناره گیر
offishness
کناره جویی
to stand a. off
کناره گرفتن
sides
پهلو کناره
side
پهلو کناره
To go into solitude . To become aloof .
کناره گرفتن
aloof
کناره گیر
retiring
کناره گیر
contour
خط کناره نما
map margin
کناره نقشه
stand-offish
کناره جو غیرمعاشر
stand-offish
کناره گیر
stand offish
کناره جو غیرمعاشر
stand offish
کناره گیر
sea board
کناره دریا
bordered
کناره مرز
bordering
کناره مرز
border
کناره مرز
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
apron
کناره داخلی پیست
aprons
کناره داخلی پیست
bank effect
اثر کناره رودخانه
bankside
پشته یا کناره رود
contours
خطوط کناره نما
bankside
کناره دریا ورودخانه
sidewall
کناره لاستیک اتومبیل
sheetlines
خطوط کناره نقشه
sideliner
ادم کناره گیر
chimney-cheek
[کناره باز شومینه]
side wall of stairs
جان پناه کناره پلکان
chine
نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
resign
کناره گرفتن تفویض کردن
indirect bank protection
کناره بندی غیر مستقیم
resigns
کناره گرفتن تفویض کردن
to resign one's seat
از جای مجلسی خود کناره گرفتن
neatline
خطوط باریک حدود کناره نقشه
bank shot
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
chimney-corner
[گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
quarter
یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
bear in
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
boasted
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boast
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts
ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
overlapped
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlap
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
edge finish
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
bowed
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bow
ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
runner
فرش کناره
[فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Lambalo
لامبالو
[این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
resumption
از سر گیری
bias
سو گیری
biases
سو گیری
scorification
کف گیری
recapturing
پس گیری
recaptures
پس گیری
recapture
پس گیری
recaptured
پس گیری
lutation
گل گیری
skims
کف گیری
skimmed
کف گیری
skim
کف گیری
monogyny
یک زن گیری
retractaion
پس گیری
exorcisms
جن گیری
recature
پس گیری
exorcism
جن گیری
luting
گل گیری
catch
بل گیری
dewatering
اب گیری
stair rod
گیره فرش
[از این گیره های برنزی جهت نگهداری فرش های کناره در پله ها و یا آویزان کردن فرش استفاده می کنند.]
vendetta
انتقام گیری
vendettas
انتقام گیری
permissiveness
اسان گیری
decalcification
کلسیم گیری
forming
شکل گیری
noise suppression
پارازیت گیری
number dialling
شماره گیری
conscription
سرباز گیری
originationu
سرچشمه گیری
dial up
شماره گیری
decision making
تصمیم گیری
declipping
لکه گیری
nitrification
نیتروژن گیری
criticalness
خرده گیری
gauging
اندازه گیری
dialing
شماره گیری
dimensions
اندازه گیری
churning
کره گیری
crabber
خرچنگ گیری
error correction
خطا گیری
emulsification
عصاره گیری
damage control
اسیب گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com