Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (9 milliseconds)
English
Persian
multiple contact
کنتاکت دستهای
Other Matches
contact
کنتاکت
contacting
کنتاکت
contacts
کنتاکت
magnetic contactor
کنتاکت گر
contactor
کنتاکت گر
contacted
کنتاکت
contact piece
کنتاکت
mercurial contact
کنتاکت جیوهای
main contact
کنتاکت اصلی
breake contact
کنتاکت ساکن
electric contact
کنتاکت الکتریکی
interrupter contact
کنتاکت قطع
carbon contact
کنتاکت کربنی
collective contact
کنتاکت جامع
interrupter contact
کنتاکت پلاتین
contact points
نوکهای کنتاکت
intermediate contact
کنتاکت واسطه
intermediate contact
کنتاکت میانی
contact rail
ریل کنتاکت
impluse contact
کنتاکت ایمپولز
third rail
ریل کنتاکت
contact sparking
جرقه کنتاکت
multiple contact
دسته کنتاکت
plug connection
کنتاکت پریز
switch contact
کنتاکت اتصال
spring contact
کنتاکت فنری
sliding contact
کنتاکت لغزشی
sliding contact
کنتاکت لغزان
self cleaning contact
کنتاکت خودشوی
roller contact
کنتاکت غلتکی
protective contact
کنتاکت محافظ
wiping contact
کنتاکت لغزان
relay contact
کنتاکت رله
plug contact
کنتاکت دوشاخه
point contact
کنتاکت نقطهای
impluse contact
کنتاکت ضربهای
contact resistance
مقدار مقاومت کنتاکت
contact voltage regulator
نافم ولتاژ با کنتاکت
change over contact
کنتاکت تغییر دهنده
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
contacted
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacting
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contact
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
congregational
دستهای
claque
دستهای که
batch
دستهای
fascicled
دستهای
party lines
خط دستهای
bunchy
دستهای
fascicular
دستهای
processionary
دستهای
party line
خط دستهای
batches
دستهای
denominational
دستهای
pentadelphous
پنج دستهای
block copolymer
همبسپار دستهای
production
تولید دستهای
gregarious
اجتماعی دستهای
poppyhead
گل اذین دستهای
productions
تولید دستهای
batch processing
پردازش دستهای
batch mode
باب دستهای
batch file
فایل دستهای
batch compiler
همگردان دستهای
group flashing light
چشمک زن دستهای
splitting
چند دستهای شدن
wash your hands
دستهای خود را بشویید
asterism
برج دستهای از ستارگان
gallowglass
دستهای سرباز مزدور
deadman's float
شناور بودن با دستهای باز
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
squadron
دستهای از مردم گروه هواپیما
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
prone float
روی شکم با دستهای کشیده
squadrons
دستهای از مردم گروه هواپیما
dinosaurs
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
vespiary
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
deme
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
batches
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
wide arm handstand
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
batch
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
maharaja
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
bursts
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
hard handed
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
fascicule
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
chain gang
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
maharajas
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
strappado
مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
someone's hands are tied
<idiom>
دستهای کسی بسته بودن
[اصطلاح مجازی]
burst
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
maharajah
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
monoprogramming system
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
hurdy gurdy
نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
passionist
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
windrow
دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
queue
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queues
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queued
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chains
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
batch
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
happy family
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
forlorn hope
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
batches
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
capitulary
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
job
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
jobs
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
rje
سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
end
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
ends
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
script
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
log
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
AUTOEXEC.BAT
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
logs
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
autoexec bat
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
TDS
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureau
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
batch
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batches
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
transaction
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
grog
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
BAT file extension
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
remote batch processing
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remoter
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com