Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (4 milliseconds)
English
Persian
security controls
کنترلهای حفافتی
Other Matches
security countermeasures
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
individual controls
کنترلهای مجزا
engine controls
کنترلهای موتور
quantity controls
کنترلهای کمی
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
protective barrier
سد حفافتی
protective deck
پل حفافتی نا
protective
حفافتی
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
protect bit
ذره حفافتی
preventive measure
اندازه حفافتی
protective coloring
رنگینگی حفافتی
protective cover
پوشش حفافتی
shielding parameter
پارامتر حفافتی
protective equipment
تجهیزات حفافتی
shielding effect
اثر حفافتی
shielding constant
ثابت حفافتی
security program
برنامه حفافتی
security files
فایلهای حفافتی
rock facing
سنگریز حفافتی
protective pitching
سنگریز حفافتی
protective measure
اندازه حفافتی
protective ground
زمینه حفافتی
protective fire
اتش حفافتی
preventive maintenance
نگهداری حفافتی
mimetism
تقلید حفافتی
security countermeasures
پیشگیریهای حفافتی
guard
نرده حفافتی
guarding
نرده حفافتی
guards
نرده حفافتی
preventive
ماده حفافتی
security council
شورای حفافتی یکان
protective earthing
زمین کردن حفافتی
pitching
فکافته سنگچین حفافتی
bed beaching
سنگ چین حفافتی کف
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
firepower umberella
چتر حفافتی اتش
protective
زره حفافتی محافظت کننده
seapainter
طناب حفافتی قایق ناو
safeguard
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded
قفل حفافتی یا تامین دار
granfather file
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
safeguards
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarding
قفل حفافتی یا تامین دار
interlock
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
aprons
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com