English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
lift control کنترل اسانسور
Other Matches
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
lifts اسانسور
elevator اسانسور
elevators اسانسور
hoist elevator اسانسور
lifting اسانسور
lifted اسانسور
lift اسانسور
lift ترفیع اسانسور
lifted ترفیع اسانسور
car اطاق اسانسور
lifting ترفیع اسانسور
cars اطاق اسانسور
lifts ترفیع اسانسور
lift well چاه اسانسور
brake lifting magnet ترمز مغناطیسی اسانسور
elevator control cable کابل برق اسانسور
cage اطاق اسانسور کارگاهی
liftman اسانسورچی متصدی اسانسور
cages اطاق اسانسور کارگاهی
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
powder hoist بالابر خرج توپهای ناو اسانسور خرج توپ
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
control کنترل
line control کنترل خط
rein کنترل
check-up کنترل
control code کد کنترل
controls کنترل
check-ups کنترل
minor control کنترل کم
controlling کنترل
cascade control کنترل زنجیرهای
lateral control کنترل جانبی
light brightness control کنترل روشنایی
control flag پرچم کنترل
pulpits میز کنترل
pulpit میز کنترل
control field فیلد کنترل
centralized control کنترل تمرکزی
lever control کنترل اهرمی
control desk میز کنترل
level control کنترل سطح
central control panel مرکز کنترل
control flow گردش کنترل
image control کنترل تصویر
ignition control کنترل احتراق
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
hoo heap کنترل نفس
control grid توری کنترل
control grid شبکه کنترل
budgetary control کنترل بودجه
camshafts محور کنترل
camshaft محور کنترل
cam control بادامک کنترل
control flow روند کنترل
inventory control کنترل موجودی
control gear دستگاه کنترل
intensity control کنترل شدت
inspection lamp لامپ کنترل
input control کنترل ورودی
indirect control کنترل غیرمستقیم
carriage control کنترل نورد
check mark علامت کنترل
control block بلوک کنترل
control character دخشه کنترل
bridling کنترل کردن
bridles کنترل کردن
bridled کنترل کردن
bridle کنترل کردن
manual control کنترل دستی
control unit واحد کنترل
control bus گذرگاه کنترل
marketing audit کنترل داخلی
controls کنترل بازبینی
controls کنترل کردن
coercive control کنترل قهری
control bus مسیر کنترل
control cable کابل کنترل
controlling کنترل بازبینی
controlling کنترل کردن
control block کنده کنترل
control cards کارتهای کنترل
control area منطقه کنترل
control console کنسول کنترل
remote control کنترل از دور
lighting control کنترل روشنایی
light control کنترل نور
light control کنترل روشنایی
checks and balance کنترل و مقابله
cintrol mechanism مکانیسم کنترل
control console پیشانه کنترل
close control کنترل نزدیک
command and control کنترل و فرماندهی
control computer کامپیوتر کنترل
control code رمز کنترل
control circuits مدارهای کنترل
control circuit مدار کنترل
contract control کنترل تغایر
contract control کنترل دینامیکی
control card کارت کنترل
budgetary control کنترل بودجهای
direct control کنترل مستقیم
control pannel تابلوی کنترل
arms control کنترل سلاح
controllable قابل کنترل
arbitrary control کنترل فرضی
controllability قابلیت کنترل
control word کلمه کنترل
control wheel صفحه کنترل
asynchronous control کنترل ناهمگام
cortical control کنترل مغزی
cpu واحد کنترل
control panel تابلوی کنترل
digital control کنترل دیجیتالی
data control کنترل داده ها
frame کنترل هایی
damage control کنترل خسارات
cu واحد کنترل
ctrl کلید کنترل
control panel صفحه کنترل
control pannel پانل کنترل
control procedure رویه کنترل
control program برنامه کنترل
accuracy control کنترل دقت
control register ثبات کنترل
control sheet برگ کنترل
control sequence ترتیب کنترل
air control کنترل هوایی
control section قسمت کنترل
control section بخش کنترل
access control کنترل دستیابی
controlled کنترل شده
uncontrolled کنترل نشده
control surface سطح کنترل
control structure ساخت کنترل
control port درگاه کنترل
control store انباره کنترل
control station ایستگاه کنترل
air way station ایستگاه کنترل
control slide غلتگاه کنترل
control slide کشوی کنترل
control signal علامت کنترل
control rod میله کنترل
check-up کنترل کردن
control language زبان کنترل
full command کنترل کامل
frequency control کنترل فرکانس
frequency check کنترل فرکانس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com