English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
lever control کنترل اهرمی
Other Matches
bascule bridge پل اهرمی
toggle switch کلید اهرمی
alligator shears قیچی اهرمی
leverage دستگاه اهرمی
knife switch کلید اهرمی
lever punch منگنه اهرمی
lever shear قیچی اهرمی
lever switch کلید اهرمی
levered shears قیچی اهرمی
lever shears قیچی اهرمی
gudgeon اسه میله اهرمی
trip hammer چکش اهرمی لنگری
lever stater راه انداز اهرمی
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
lever watch سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
tappet جلو امدگی یا اهرمی که بوسیله چیز دیگری بحرکت اید
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
check-ups کنترل
check-up کنترل
control code کد کنترل
minor control کنترل کم
rein کنترل
line control کنترل خط
controlling کنترل
control کنترل
controls کنترل
electric control کنترل الکتریکی
pulpit میز کنترل
digital control کنترل دیجیتالی
error control کنترل خطا
electronic control کنترل الکترونیکی
pulpits میز کنترل
cortical control کنترل مغزی
indirect control کنترل غیرمستقیم
birth control کنترل موالید
damage control کنترل خسارات
ctrl کلید کنترل
input control کنترل ورودی
cu واحد کنترل
data control کنترل داده ها
cpu واحد کنترل
image control کنترل تصویر
direct control کنترل مستقیم
ignition control کنترل احتراق
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
remote control کنترل از دور
fire control کنترل اتش
fiscal control کنترل مالی
flow control کنترل جریان
full command کنترل کامل
fly control برج کنترل
control کنترل کردن
control کنترل بازبینی
controls کنترل بازبینی
controls کنترل کردن
ground control کنترل زمینی
forms control کنترل فرم ها
controlling کنترل بازبینی
controlling کنترل کردن
close control کنترل نزدیک
governing mode روش کنترل
government control کنترل دولتی
hoo heap کنترل نفس
exchange control کنترل ارز
exchange control کنترل ارزی
experimental control کنترل ازمایشی
external control کنترل خارجی
field control کنترل میدان
fighter control کنترل شکاریها
bridling کنترل کردن
bridles کنترل کردن
flight control کنترل پرواز
bridled کنترل کردن
grid control کنترل شبکه
bridle کنترل کردن
frequency control کنترل فرکانس
control flag پرچم کنترل
control cable کابل کنترل
relay یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed یچ کنترل الکترومغناطیسی
relays یچ کنترل الکترومغناطیسی
control bus مسیر کنترل
control bus گذرگاه کنترل
control block بلوک کنترل
control block کنده کنترل
control area منطقه کنترل
contract control کنترل دینامیکی
control card کارت کنترل
control cards کارتهای کنترل
control character دخشه کنترل
control field فیلد کنترل
control desk میز کنترل
control console کنسول کنترل
control console پیشانه کنترل
control computer کامپیوتر کنترل
control code رمز کنترل
uncontrolled کنترل نشده
control circuits مدارهای کنترل
control circuit مدار کنترل
contract control کنترل تغایر
command and control کنترل و فرماندهی
bank sluice دریچه کنترل
automatic control کنترل خودکار
asynchronous control کنترل ناهمگام
coercive control کنترل قهری
arms control کنترل سلاح
arbitrary control کنترل فرضی
air way station ایستگاه کنترل
air control کنترل هوایی
accuracy control کنترل دقت
access control کنترل دستیابی
bowden control cable کابل کنترل
budgetary control کنترل بودجهای
budgetary control کنترل بودجه
cintrol mechanism مکانیسم کنترل
checks and balance کنترل و مقابله
check mark علامت کنترل
centralized control کنترل تمرکزی
central control panel مرکز کنترل
frame کنترل هایی
carriage control کنترل نورد
cascade control کنترل زنجیرهای
cam control بادامک کنترل
controlled کنترل شده
camshaft محور کنترل
control structure ساخت کنترل
control store انباره کنترل
takeover اعمال کنترل
takeovers اعمال کنترل
control station ایستگاه کنترل
control slide غلتگاه کنترل
control slide کشوی کنترل
control signal علامت کنترل
control sheet برگ کنترل
control sequence ترتیب کنترل
control surface سطح کنترل
control system سیستم کنترل
control unit واحد کنترل
camshafts محور کنترل
controllable قابل کنترل
controllability قابلیت کنترل
control word کلمه کنترل
control wheel صفحه کنترل
check-up کنترل کردن
check-ups کنترل کردن
control section قسمت کنترل
control section بخش کنترل
control markings علایم کنترل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com