English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (14 milliseconds)
English Persian
uncontrolled کنترل نشده
unaudited <adj.> کنترل نشده
unchecked <adj.> کنترل نشده
unevaluated <adj.> کنترل نشده
unexamined <adj.> کنترل نشده
uninspected <adj.> کنترل نشده
untested <adj.> کنترل نشده
unverified <adj.> کنترل نشده
Search result with all words
runaway عملیات کنترل نشده یک وسیله یا کامپیوتر
uncontrolled loop حلقه کنترل نشده
Other Matches
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
irredenta انجام نشده جبران نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
incomplete انجام نشده پر نشده
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
unbowed خم نشده
uncharged پر نشده
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
unguarded حراست نشده
intemerate بی ناموس نشده
unguarded حساب نشده
unpublished چاپ نشده
unattached اعزام نشده
undisturbed مختل نشده
unabridged تلخیص نشده
wound less زخمی نشده
uncommitted تقبل نشده
unconnected وصل نشده
unabridged کوتاه نشده
unchanged عوض نشده
unearned کسب نشده
uncontrolled مهار نشده
unquestioned بحث نشده
unbidden دعوت نشده
unaudited <adj.> ممیزی نشده
inextinct نیست نشده
inedited چاپ نشده
inedited منتشر نشده
unattached توفیق نشده
undeterred <adj.> منصرف نشده
unalloyed الیاژ نشده
in sheets صحافی نشده
in quires صحافی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. تا دیر نشده
unpublished نشر نشده
innascible زایده نشده
non-registered [not registered] <adj.> ثبت نشده
unpaid پرداخت نشده
unquestioned استنتاق نشده
unquestioned بررسی نشده
unreconstructed بازسازی نشده
unfulfilled انجام نشده
increate افریده نشده
uninvited دعوت نشده
imperforate منگنه نشده
open واریز نشده
unoccupied اشغال نشده
undirected هدایت نشده
undisiplined تربیت نشده
unexploded منفجر نشده
non switched line خط گزینه نشده
vacant اشغال نشده
unleached سفید نشده
unlicked لیسیده نشده
unsought کاوش نشده
unsettled تصفیه نشده
unbroken رام نشده
unmitigated کاسته نشده
unnormalized هنجار نشده
undefined تعریف نشده
undeeded در سندقید نشده
unspotted ننگین نشده
opened واریز نشده
opens واریز نشده
roughdry اطو نشده
tenantless اشغال نشده
the date was not specified نشده بود
unfinished تمام نشده
unaccommodated فراهم نشده
unaccomplished انجام نشده
unbacked رام نشده
unbowed سر کوب نشده
uncircumcised ختنه نشده
uncleared ترخیص نشده
uncoditioned قطعی نشده
uncoditioned شرط نشده
outstanding واریز نشده
outstanding وصول نشده
unsocialized اجتماعی نشده
unstudied مطالعه نشده
unthickened تغلیظ نشده
unwashed شسته نشده
unworn کهنه نشده
unworn استعمال نشده
unadulterated مخلوط نشده
uncharted اکتشاف نشده
savage رام نشده
savaged رام نشده
savages رام نشده
savaging رام نشده
virgins استفاده نشده
virgin استفاده نشده
unsight دیده نشده
unshod نعل نشده
unset ثابت نشده
outstanding تصفیه نشده
outstanding پرداخت نشده
outstandingly واریز نشده
outstandingly وصول نشده
outstandingly تصفیه نشده
outstandingly پرداخت نشده
unpolished پرداخت نشده
unpremediated تصور نشده
uncounted شمرده نشده
unsaturate اشباع نشده
unsaturated اشباع نشده
unsaved پس انداز نشده
unread خوانده نشده
unfulfilled اجرا نشده
uninspected <adj.> امتحان نشده
untested <adj.> تست نشده
uninspected <adj.> تست نشده
unexamined <adj.> تست نشده
unevaluated <adj.> تست نشده
unchecked <adj.> تست نشده
unaudited <adj.> تست نشده
unaudited <adj.> بازرسی نشده
unchecked <adj.> بازرسی نشده
unevaluated <adj.> بازرسی نشده
unexamined <adj.> امتحان نشده
unevaluated <adj.> امتحان نشده
unchecked <adj.> امتحان نشده
unaudited <adj.> امتحان نشده
untested <adj.> بازرسی نشده
uninspected <adj.> بازرسی نشده
unexamined <adj.> بازرسی نشده
untested <adj.> بررسی نشده
uninspected <adj.> بررسی نشده
unexamined <adj.> بررسی نشده
untested <adj.> آزمایش نشده
uninspected <adj.> آزمایش نشده
unexamined <adj.> آزمایش نشده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com