Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
tactical control
کنترل و هدایت تاکتیکی
Other Matches
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
tactical control
کنترل تاکتیکی
tactical air command center
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
fire control
کنترل یا هدایت اتش
aircraft modification and control
کنترل و هدایت هواپیما
tactical formation
یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
tactical air
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
automation
کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
transferring
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfers
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
coupled mode
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
subroutine
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند
simulator
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulators
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
statement
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statements
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
to give up
[to waste]
something
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
guidance
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
beamrider
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
terminal guidance
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
fighter direction
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
mace
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
homing guidance
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
stellar guidance
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
inertial guidance
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
conductance
ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tactically
تاکتیکی
tactical
تاکتیکی
tactical command
فرماندهی تاکتیکی
interval
فاصله تاکتیکی
tactical troops
یکانهای تاکتیکی
tactical reserve
احتیاط تاکتیکی
tactical range recorder
رادارصوتی تاکتیکی
tactical movement
حرکات تاکتیکی
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
tactical command
یکان تاکتیکی
tactical complication
پیچیدگی تاکتیکی
tactical complication
بغرنجی تاکتیکی
tactical formation
ارایش تاکتیکی
tactical element
عنصر تاکتیکی
tactical troops
عدههای تاکتیکی
Canberra
هواپیمای تاکتیکی ب- 75
officer in tactical command
فرمانده تاکتیکی
deceptions
فریب تاکتیکی
action information center
مرکزاطلاعات تاکتیکی
tactical diameter
قطر تاکتیکی
deception
فریب تاکتیکی
action information center
مرکز اخبار تاکتیکی
tactical concept
تدبیر عملیات تاکتیکی
terrain corridor
دالان تاکتیکی زمین
tactical minning
مین گذاری تاکتیکی
tactical air force
نیروی هوایی تاکتیکی
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical range recorder
سونار تاکتیکی ناو
tactical plan
طرح عملیات تاکتیکی
tactical operation center
مرکز عملیات تاکتیکی
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
tactical airlift
ترابری تاکتیکی هوایی
tactical air operation
عملیات تاکتیکی هوایی
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
tactical air observer
دیدبان تاکتیکی هوایی
tactical airlift
حمل و نقل تاکتیکی هوایی
tactical air commander
فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
tactical air navigation
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
super sabre
نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
vigilantes
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
vigilante
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
voodoo
نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
air frieghting
بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
spoofer
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tacan
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
transduction
هدایت
direction
هدایت
steerage
هدایت
navigators
هدایت گر
guidance
هدایت
total conductivity
هدایت کل
navigator
هدایت گر
conductance
هدایت
lead
هدایت
conduction
هدایت
leads
هدایت
leading
هدایت
commutate
هدایت وتغییر
afferent conduction
هدایت اورانی
guides
هدایت کردن
electric conduction
هدایت الکتریسیته
steering
هدایت کردن
guide
هدایت کردن
conveyed
هدایت کردن
convey
هدایت کردن
ionic conduction
هدایت یونی
joystick
سکان هدایت
canalization
هدایت در مسیر
afferent transmission
هدایت اورانی
template
ریل هدایت
templates
ریل هدایت
guided
هدایت کردن
conduction
هدایت تنظیم
conductibility
قابلیت هدایت
leading marks
نشانههای هدایت
director
هدایت کننده
leading line
خط هدایت هواپیما
conning tower
برج هدایت
steerable
هدایت کردنی
conductivity
ضریب هدایت
conduction velocity
سرعت هدایت
conductive
قابل هدایت
stream line
خط هدایت جریان
fire direction
هدایت اتش
directors
هدایت کننده
rede
هدایت کردن
conduction
هدایت گرم
bus bar line
سیم هدایت
electron conduction
هدایت الکترون
electrical conductivity
هدایت الکتریکی
conductible
قابل هدایت
dirigible
قابل هدایت
conductivity
قابلیت هدایت
enlightened
هدایت شده
conducting
هدایت کردن
image line
هدایت تصویر
conduct
هدایت کردن
joysticks
سکان هدایت
undirected
هدایت نشده
conducted
هدایت کردن
con
هدایت کردن
directs
هدایت کردن
convect
هدایت کردن
conduct of fire
هدایت تیراندازی
operating stand
اطاق هدایت
conductance
میزان هدایت
vee guideways
مسیر هدایت "وی "
hydraulic conductivity
هدایت ابی
conducts
هدایت کردن
direct
هدایت کردن
directed
هدایت کردن
avigation
فن هدایت هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com