English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 267 (50 milliseconds)
English Persian
control کنترل کردن
controlling کنترل کردن
controls کنترل کردن
bridle کنترل کردن
bridled کنترل کردن
bridles کنترل کردن
bridling کنترل کردن
check-up کنترل کردن
check-ups کنترل کردن
get along <idiom> کنترل کردن
Search result with all words
job استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
jobs استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
deflection هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
regulate میزان کردن کنترل کردن
regulated میزان کردن کنترل کردن
regulates میزان کردن کنترل کردن
regulating میزان کردن کنترل کردن
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
fumble از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
release رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
released رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
releases رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
control کنترل کردن مهار کردن
control کنترل کردن فرمان
controlling کنترل کردن مهار کردن
controlling کنترل کردن فرمان
controls کنترل کردن مهار کردن
controls کنترل کردن فرمان
govern معیف کردن کنترل کردن
governed معیف کردن کنترل کردن
governs معیف کردن کنترل کردن
fielding متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
throttle جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
qualifies منظم کردن کنترل کردن
qualify منظم کردن کنترل کردن
format 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
formats 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
inspect جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects جستجو کردن بررسی کردن کنترل
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
airspace control کنترل کردن فضای هوایی
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
damage control کنترل کردن خسارات
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
exfiltration خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
mark mark اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
get a grip of oneself <idiom> کنترل کردن احساسات شخصی
strings attached <idiom> تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
to give up [to waste] something ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
to keep somebody on a short leash کسی را دائما کنترل کردن [مثال مشکوکان به جرمی ]
Other Matches
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
rein کنترل
controls کنترل
control کنترل
controlling کنترل
line control کنترل خط
check-ups کنترل
control code کد کنترل
check-up کنترل
minor control کنترل کم
relay یچ کنترل الکترومغناطیسی
control program برنامه کنترل
control register ثبات کنترل
input control کنترل ورودی
control rod میله کنترل
control section بخش کنترل
control کنترل بازبینی
centralized control کنترل تمرکزی
zapper [coll.] کنترل از دور
control section قسمت کنترل
electronic control کنترل الکترونیکی
control procedure رویه کنترل
control store انباره کنترل
central control panel مرکز کنترل
budgetary control کنترل بودجه
budgetary control کنترل بودجهای
bank sluice دریچه کنترل
control port درگاه کنترل
numerical control کنترل عددی
air way station ایستگاه کنترل
minor control کنترل ضعیف
control surface سطح کنترل
control structure ساخت کنترل
teleguidance کنترل از دور
pulpit میز کنترل
control slide کشوی کنترل
control signal علامت کنترل
pulpits میز کنترل
camshaft محور کنترل
camshafts محور کنترل
intensity control کنترل شدت
Quality Control کنترل کیفیت
riot control کنترل اغتشاشات
control slide غلتگاه کنترل
bowden control cable کابل کنترل
remote control unit کنترل از دور
remote control کنترل از دور
clicker [coll.] کنترل از دور
inspection lamp لامپ کنترل
direct control کنترل مستقیم
air control کنترل هوایی
control sequence ترتیب کنترل
organization control کنترل سازمانی
check mark علامت کنترل
control sheet برگ کنترل
channel changer [rare for: remote control] کنترل از دور
control station ایستگاه کنترل
remote control کنترل از دور
relayed یچ کنترل الکترومغناطیسی
clicker [coll.] ریموت کنترل
controls کنترل بازبینی
motor control کنترل حرکتی
teleguidance ریموت کنترل
net control کنترل شبکه
arbitrary control کنترل فرضی
image control کنترل تصویر
control wheel صفحه کنترل
arms control کنترل سلاح
digital control کنترل دیجیتالی
marketing audit کنترل داخلی
control word کلمه کنترل
rocket control کنترل موشک
channel changer [rare for: remote control] ریموت کنترل
ignition control کنترل احتراق
n/c کنترل عددی
remote control ریموت کنترل
cam control بادامک کنترل
controllable قابل کنترل
inventory control کنترل موجودی
remote control unit ریموت کنترل
controllability قابلیت کنترل
reverse control کنترل معکوس
zapper [coll.] ریموت کنترل
monetary control کنترل پولی
indirect control کنترل غیرمستقیم
controlling کنترل بازبینی
hoo heap کنترل نفس
control computer کامپیوتر کنترل
control system سیستم کنترل
manual control کنترل دستی
strokes ضربه با کنترل
carriage control کنترل نورد
stroking ضربه با کنترل
relays یچ کنترل الکترومغناطیسی
cascade control کنترل زنجیرهای
stroked ضربه با کنترل
material control کنترل مواد
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
asynchronous control کنترل ناهمگام
mixture control کنترل مخلوط
control unit واحد کنترل
electric control کنترل الکتریکی
automatic control کنترل خودکار
control pannel تابلوی کنترل
control pannel پانل کنترل
stroke ضربه با کنترل
carriages کنترل چاپگر
program control کنترل برنامه
social control کنترل اجتماعی
regulating کنترل فرآیند
foot control کنترل پایی
project control کنترل پروژه
forms control کنترل فرم ها
speed control کنترل سرعت
regulates کنترل فرآیند
external control کنترل خارجی
under command تحت کنترل
ungovernable غیرقابل کنترل
control language زبان کنترل
contract control کنترل دینامیکی
contract control کنترل تغایر
size control کنترل اندازه
visual control کنترل دید
fly control برج کنترل
production control کنترل تولید
control key کلید کنترل
uncontrollable کنترل ناپذیر
uncontrollably کنترل ناپذیر
pilot lamp لامپ کنترل
control lever اهرم کنترل
frequency check کنترل فرکانس
tight money کنترل پولی
control logic منطق کنترل
untested <adj.> کنترل نشده
uninspected <adj.> کنترل نشده
unexamined <adj.> کنترل نشده
unevaluated <adj.> کنترل نشده
unchecked <adj.> کنترل نشده
unaudited <adj.> کنترل نشده
stock check کنترل موجودی
traffic control کنترل ترافیک
ctrl کلید کنترل
frequency control کنترل فرکانس
start up control کنترل اغازی
statistical control کنترل اماری
command and control کنترل و فرماندهی
full command کنترل کامل
stimulus control کنترل محرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com