English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English Persian
airspace control کنترل کردن فضای هوایی
Other Matches
airspace control کنترل فضای هوایی
controlled airspace فضای هوایی کنترل شده
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
positive control کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
to close airspace مسدود کردن فضای هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
airspace فضای هوایی
aerospace فضای هوایی
danger space فضای هوایی خطرناک
to close airspace محصورکردن فضای هوایی
airspace [over a country] فضای هوایی [در کشوری]
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
caret نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
air control کنترل هوایی
control area منطقه کنترل هوایی
aircontroller کنترل کننده هوایی
initial point نقطه کنترل هوایی
air controlman نگهبان کنترل هوایی
air control party گروه کنترل هوایی
control zone منطقه کنترل هوایی
homing station رادارهای کنترل هوایی
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
air control ship ناو کنترل حرکات هوایی
forward air control post ایستگاه کنترل هوایی جلو
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
air control point نقطه کنترل مسیر هوایی
air movement section قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
air traffic regulation and identificatio سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
free lance اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
freddie اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
midnight فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
zmarker beacon نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
controlled pattern بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
compresses فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compressing فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
to occupy much space فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
quadding درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
space heater بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
compress فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freed پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
region پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
regions پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
compacts کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
photo interpretation نقشه کردن عکس هوایی
mission call درخواست پشتیبانی هوایی کردن
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
hotspot فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
bridling کنترل کردن
controls کنترل کردن
bridles کنترل کردن
get along <idiom> کنترل کردن
check-ups کنترل کردن
bridled کنترل کردن
bridle کنترل کردن
check-up کنترل کردن
control کنترل کردن
controlling کنترل کردن
rectification تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس
inspected جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting جستجو کردن بررسی کردن کنترل
controls کنترل کردن فرمان
controlling کنترل کردن فرمان
control کنترل کردن فرمان
damage control کنترل کردن خسارات
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
get a grip of oneself <idiom> کنترل کردن احساسات شخصی
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
fielding متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
squawking در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
controlling کنترل کردن مهار کردن
control کنترل کردن مهار کردن
qualifies منظم کردن کنترل کردن
qualify منظم کردن کنترل کردن
regulated میزان کردن کنترل کردن
governs معیف کردن کنترل کردن
regulate میزان کردن کنترل کردن
governed معیف کردن کنترل کردن
controls کنترل کردن مهار کردن
regulating میزان کردن کنترل کردن
regulates میزان کردن کنترل کردن
govern معیف کردن کنترل کردن
release رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com