Dictiornary-Farsi | کنتور مصرف سنج | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (11 milliseconds)

English	Persian
meter	کنتور مصرف سنج
meters	کنتور مصرف سنج
metre	کنتور مصرف سنج
metres	کنتور مصرف سنج


Search result with all words

excess meter	کنتور مصرف اضافی
reactive volt ampere hour meter	کنتور مصرف کور
var hour meter	کنتور مصرف کور
volt ampere hour meter	کنتور مصرف فاهری
watt hour meter	کنتور وات ساعت کنتور مصرف واقعی
Other Matches

average propensity to consume	میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility	اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics	امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer	مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume	تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
counter	کنتور
countering	کنتور
water meter	کنتور اب
meters	کنتور
electric meter	کنتور
countered	کنتور
amperehour meter	کنتور
meter	کنتور
induction type hour meter	کنتور القائی
magnetic counter	کنتور مغناطیسی
gasmeter	کنتور گاز
induction meter	کنتور القائی
counter circuit	کنتور رادار
electricity meter	کنتور برق
meters	کنتور نشاندهنده
entrance switch	کلید کنتور
two phase meter	کنتور دو فاز
meter	کنتور نشاندهنده
induction motor meter	کنتور موتور القائی
maximum demand indicator	کنتور بار پیک
prepayment meter	کنتور پیش پرداخت
geiger mueller counter	کنتور گایگر مولر
kilowatt hour meter	کنتور کیلووات ساعت
call meter	کنتور مکالمات تلفنی
house service meter	کنتور برق منزل
induction watt hour meter	کنتور وات ساعت القائی
impluse recorder	کنتور ثبات ضربه جریان
measuring transformer meter	کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
multi rate meter	کنتور با چند نرخ مختلف
reactive volt ampere hour meter	کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
impluse counter	شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
gasometer	گاز سنج کنتور گاز
gasometers	گاز سنج کنتور گاز
income consumption curve	مصرف
usages	مصرف
extravagant	مصرف
consumption	مصرف
wasteful	مصرف
comsumption	مصرف
sodden	بی مصرف
waster	مصرف
usage	مصرف
wasters	مصرف
good for nothing	بی مصرف
disposal	مصرف
of no a	بی مصرف
unemployed	بی مصرف
offtake	مصرف
otiose	بی مصرف
waste	بی مصرف
wastes	بی مصرف
consumerism	مصرف
aggregate consumption	مصرف کل
overall consumption	مصرف کل
expenditure	مصرف
consumption possibility line	حد مصرف
expense	مصرف
consumer brand	کالای پر مصرف
domestic consumption	مصرف خانگی
consumption schedule	جدول مصرف
consumption rate	اهنگ مصرف
consumption possibility line	خط امکانات مصرف
consumerism	مصرف گرایی
consumption function	تابع مصرف
throwaway	یکبار مصرف
consumption rate	نواخت مصرف
consumption theory	نظریه مصرف
consumption rate	میزان مصرف
ready use	اماده مصرف
optional consumption	مصرف اختیاری
propensity to consume	تمایل به مصرف
put away	مصرف کردن
rate of consumption	نرخ مصرف
national consumption	مصرف ملی
maximum power demand	مصرف حداکثر
ready for use	اماده مصرف
mass consumption	مصرف کلان
mass consumption	مصرف انبوه
propensity to consume	گرایش به مصرف
productive consumption	مصرف مولد
partial substitution	جانشینی مصرف
present consumption	مصرف جاری
power consumption	مصرف برق
power consumption	مصرف قدرت
power consumer	مصرف برق
present consumption	مصرف حال
private consumption	مصرف خصوصی
permanent consumption	مصرف دائمی
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
per capita consumption	مصرف سرانه
peak load	بحبوحه مصرف
rival consumption	مصرف رقابتی
irrigation consumption	مصرف ابیاری
transitory consumption	مصرف گذرا
transitory consumption	مصرف انتقالی
fuel consumption	مصرف سوخت
unproductive consumption	مصرف بیهوده
expenditure credit	اعتبار مصرف
utilizable <adj.>	قابل مصرف
excise tax	مالیات بر مصرف
usage rate	نرخ مصرف
energy consumption	مصرف انرژی
gasoline consumption	مصرف بنزین
to use up	مصرف کردن
high mass consumption	مصرف انبوه
internal power	مصرف داخلی
internal consumption	مصرف داخلی
industrial consumption	مصرف صنعتی
induced consumption	مصرف تشویقی
induced consumption	مصرف القائی
idle stock	موجودی بی مصرف
throw away	چیز بی مصرف
home use entry	اعلامیه مصرف
home consumption	مصرف داخلی
home consumption	مصرف خانگی
use up	مصرف کردن
consumes	مصرف کردن
consumed	مصرف کردن
consume	مصرف کردن
inconsumable	مصرف نکردنی
user	مصرف کننده
utilisable [British] <adj.>	قابل مصرف
utilization	مصرف بکاربری
spends	مصرف کردن
spend	مصرف کردن
eats	مصرف کردن
exhausted	مصرف شده
utilisation [British]	مورد مصرف
utilization	مورد مصرف
disposable	مصرف شدنی
usages	موارد مصرف
utilisations	موارد مصرف
utilizations	موارد مصرف
uses	استعمال مصرف
TAN [Transaction authentication number]	رمز یکبار مصرف
recive	مصرف کنید
use	استعمال مصرف
dismantle	بی مصرف کردن
dismantled	بی مصرف کردن
eat	مصرف کردن
expenditure	میزان مصرف
rags	بی مصرف شدن
rag	بی مصرف شدن
expendable	مصرف پذیر
exploitation [utilization]	مورد مصرف
usage	مورد مصرف
using	مورد مصرف
dismantling	بی مصرف کردن
dismantles	بی مصرف کردن
shelf life	تاریخ مصرف
utilizable <adj.>	مصرف کردنی
applicable <adj.>	قابل مصرف
suitable <adj.>	قابل مصرف
usable <adj.>	قابل مصرف
useful <adj.>	قابل مصرف
utilisable [British] <adj.>	مصرف کردنی
useful <adj.>	مصرف کردنی
usable <adj.>	مصرف کردنی
consumable	مصرف شدنی
conspicuious consumption	مصرف تجملی
conspicious consumption	مصرف تجملی
using	استعمال مصرف
coefficient of utility	ضریب مصرف
capital consumption	مصرف سرمایه
applicable <adj.>	مصرف کردنی
suitable <adj.>	مصرف کردنی
bootless	بی مصرف بی علاج
autonomous consumption	مصرف مستقل
abused	سوء مصرف
consumer	مصرف کننده
abusing	سوء مصرف
abuses	سوء مصرف
abuse	سوء مصرف
users	مصرف کننده
consumers	مصرف کننده
service cable	کابل مصرف کننده
secondary consumers	مصرف کنندگان دومین
disposable tableware	ظروف یک بار مصرف
price consumption curve	منحنی قیمت مصرف
to lay up in a napkin	بی مصرف نگاه داشتن
underconsumption theory	نظریه مصرف ناکافی
consumerism	حمایت از مصرف کننده
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
utilizable	قابل استفاده مصرف
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
soft goods	کالاهای مصرف شدنی
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
slather	بطورافراط مصرف کردن
tertiary consumers	مصرف کنندگان سومین
unproductive consumption	مصرف غیر مولد
unit kilometer	مصرف کیلومتری یکان
representative consumer	مصرف کننده نمونه
throwaway	مصرف کن و دور بیانداز