Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
English
Persian
decelerate
کندکردن اهسته کردن
decelerated
کندکردن اهسته کردن
decelerates
کندکردن اهسته کردن
decelerating
کندکردن اهسته کردن
Other Matches
to gear down
باعوض کردن دنده کندکردن
stewing
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
slackening
کندکردن
clogged
کندکردن
let-ups
کندکردن
clog
کندکردن
let up
کندکردن
slackens
کندکردن
slacken
کندکردن
let-up
کندکردن
slackened
کندکردن
clogs
کندکردن
tap
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
slackens
اهسته کردن
slackening
اهسته کردن
slackened
اهسته کردن
trickle charge
پر کردن اهسته
slacken
اهسته کردن
to slack up
کم کم اهسته کردن
anneal
نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
gentlest
اهسته ملایم کردن
slows
اهسته کردن یاشدن
decanted
اهسته خالی کردن
slowing
اهسته کردن یاشدن
slowest
اهسته کردن یاشدن
slower
اهسته کردن یاشدن
slowed
اهسته کردن یاشدن
slow
اهسته کردن یاشدن
decant
اهسته خالی کردن
gentler
اهسته ملایم کردن
decanting
اهسته خالی کردن
gentle
اهسته ملایم کردن
decants
اهسته خالی کردن
elutriate
اهسته خالی کردن
coo
اهسته بازمزمه ادا کردن
fudge
فریفتن اهسته حرکت کردن
fudged
فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges
فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging
فریفتن اهسته حرکت کردن
retards
عقب انداختن اهسته کردن
retarding
عقب انداختن اهسته کردن
retard
عقب انداختن اهسته کردن
coos
اهسته بازمزمه ادا کردن
cooing
اهسته بازمزمه ادا کردن
cooed
اهسته بازمزمه ادا کردن
plods
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodding
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodded
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
instills
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
pull out
خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
pull-outs
خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
pull-out
خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
pace
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
parade lap
رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
drawl
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
paced
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
pace
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paces
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
low
اهسته
plodder
اهسته رو
limper
اهسته رو
indistinct
اهسته
lento a
اهسته
fabian
اهسته رو
at a slow pace
اهسته
catlike
اهسته رو
cattish
اهسته رو
below ones breath
اهسته
lightly
اهسته
low low
اهسته اهسته
quietly
اهسته
gradual
اهسته
languidly
اهسته
ritardando
اهسته تر
tardo
اهسته
silently
اهسته
slowly
اهسته
lentamente
اهسته
slowed
اهسته
slowing
اهسته
slowest
اهسته
slower
اهسته
slow
اهسته
slows
اهسته
slow footed
اهسته
largo a
اهسته
slow down
اهسته
softened
اهسته ترکردن
largo
اهسته و مفصل
lockstep
قدم اهسته
mealy mouthed
اهسته حرف زن
percuss
اهسته زدن به
slow and steady
اهسته وپیوسته
simmer
اهسته جوشیدن
pianissimo
بسیار اهسته
piaffer
یورتمه اهسته
mealy-mouthed
اهسته حرف زن
soften
اهسته ترکردن
jog trot
کاریکنواخت و اهسته
sluggish
بطی اهسته رو
susurration
سخن اهسته
softens
اهسته ترکردن
dead slow
خیلی اهسته
languid
بی حال اهسته
low
پایین اهسته
simmered
اهسته جوشیدن
goose-stepping
قدم اهسته
goose-stepped
قدم اهسته
goose-step
قدم اهسته
rallenttando
بتدریج اهسته تر
trudging
قدم اهسته
slow ahead
اهسته به جلو
goose-steps
قدم اهسته
simmering
اهسته جوشیدن
jogged
اهسته دویدن
jiggling
تکان اهسته
jiggles
تکان اهسته
jiggled
تکان اهسته
lagging
اهسته کند
jogs
اهسته دویدن
jiggle
تکان اهسته
jogging
اهسته دویدن
simmers
اهسته جوشیدن
goose step
قدم اهسته
trudges
قدم اهسته
crawls
اهسته خزیدن
dab
اهسته زدن
slow paced
اهسته گام
tap
اهسته زدن
slow paced
اهسته خرام
tapped
اهسته زدن
crawled
اهسته خزیدن
crawl
اهسته خزیدن
dabbed
اهسته زدن
to burn down or low
اهسته ترسوختن
tapping
اهسته زدن
to burn down ar low
اهسته ترسوختن
dabs
اهسته زدن
to wear away
اهسته راندن
andante
نسبتا اهسته
jog
اهسته دویدن
trudged
قدم اهسته
tipping
ضربت اهسته
tip
ضربت اهسته
slid
اهسته رفتن
dink
ضربه اهسته
trudge
قدم اهسته
dogtrot
یورتمه اهسته
jiggle
اهسته تکان دادن
heavy footed
اهسته وسنگین درحرکت
doggo
اهسته ناپدید شونده
tapping
ضربت اهسته شیر
jiggled
اهسته تکان دادن
clammy
سرد ومرطوب اهسته رو
oozes
اهسته جریان یافتن
joggers
کسیکه اهسته می دود
steady on
اهسته به سمت هدف
fox trot
یورتمه اهسته اسب
tap
ضربت اهسته شیر
jiggling
اهسته تکان دادن
ooze
اهسته جریان یافتن
oozed
اهسته جریان یافتن
oozing
اهسته جریان یافتن
slow burning conductor
سیم اهسته سوز
jiggles
اهسته تکان دادن
ruffling
صدای طبل اهسته
feather
اهسته زدن گوی
drifted
مقصود جریان اهسته
jogger
کسیکه اهسته می دود
indistinct noise
صدای اهسته و نامعلوم
to tread light
اهسته لگد زدن
coddling
اهسته جوشاندن یا پختن
coddles
اهسته جوشاندن یا پختن
coddled
اهسته جوشاندن یا پختن
to speak under one's breath
اهسته سخن گفتن
drifting
مقصود جریان اهسته
drift
مقصود جریان اهسته
creeper
گوی غلطان و اهسته
slow motion picture
تصویر با حرکت اهسته
ruffles
صدای طبل اهسته
whispery
اهسته صحبت کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com