Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (9 milliseconds)
English
Persian
engrail
کنگره دارکردن
Search result with all words
knurl
الت کنگره سازی کنگره دارکردن
Other Matches
congress party (indian national congress
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
sinuate
موجدار کنگره کنگره
freaks
خط دارکردن رگه دارکردن
freak
خط دارکردن رگه دارکردن
knurl
اج کنگره
aronade
کنگره
crenation
کنگره
serra
کنگره
battlement
کنگره
congress
کنگره
congresses
کنگره
Guelphic crenellation
کنگره
embattled
کنگره
indentations
کنگره
indentation
کنگره
jag
کنگره
knurl
دانه کنگره
knurled
کنگره دار
crenulation
کنگره کوچک
denticle
کنگره زیرقرنیس
crenate
کنگره دار
indented
کنگره دار
congress man
عضو کنگره
crenated
کنگره دار
indentation
کنگره تضریس
congressional
مربوط به کنگره
milled
کنگره دار
knurling tool
کنگره ساز
perforation
لبه کنگره یی
allering
کنگره دیوار
battlement
کنگره بارو
castellated
کنگره دار
indentations
کنگره تضریس
nurl
دندانه کنگره
mills
کنگره دار کردن
bartizan
کنگره بالای برج
crenellate
دارای کنگره کردن
floor leaders
رهبران کنگره امریکا
crenelate
دارای کنگره کردن
bartizan
[کنگره روی سقف]
mill
کنگره دار کردن
Capitol
عمارت کنگره درشهرواشینگتن
dental
پیشرفتگی کنگره مانند
nurl
کنگره دار کردن
scalloper
کنگره دار کننده
bartisan
[کنگره روی سقف]
congresswoman
بانوی عضو کنگره امریکا
jaggies
دندانه دار بودن کنگره
congresswomen
بانوی عضو کنگره امریکا
fever
تب دارکردن
string
زه دارکردن
fevers
تب دارکردن
caulcole
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
dentil
کنگره چهار گوش لبه قرنیس
caul
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulicole
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
Callimachus
[صورت طوماری برگ کنگره ای آتنی]
cauliculus
[ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
cog
دندانه دارکردن
tipping
نوک دارکردن
tip
نوک دارکردن
cap
پوشش دارکردن
cogs
دندانه دارکردن
capped
پوشش دارکردن
knee
زانو دارکردن
plicate
چین دارکردن
stigmatize
نشان دارکردن
indenture
شیار دارکردن
mullion
جرز دارکردن
fledge
کرک دارکردن
indents
دندانه دارکردن
engrail
دندانه دارکردن
cut teeth
دندانه دارکردن
tarnish
لکه دارکردن
rivel
چوروک دارکردن
bemirch
لکه دارکردن
knees
زانو دارکردن
machicolate
مزغل دارکردن
rod
میله دارکردن
palest
میله دارکردن
articulate
مفصل دارکردن
articulates
مفصل دارکردن
articulating
مفصل دارکردن
spot
لکه دارکردن
spots
لکه دارکردن
terrace
تراس دارکردن
terrace
تختان دارکردن
terraces
تراس دارکردن
terraces
تختان دارکردن
ratchet
ضامن دارکردن
ratchets
ضامن دارکردن
soil
لکه دارکردن
soiling
لکه دارکردن
soils
لکه دارکردن
loop
حلقه دارکردن
paler
میله دارکردن
pale
میله دارکردن
ruts
شیار دارکردن
rods
میله دارکردن
foul
لکه دارکردن
fouled
لکه دارکردن
fouler
لکه دارکردن
foulest
لکه دارکردن
fouls
لکه دارکردن
programs
برنامه دارکردن
charge
عهده دارکردن
charges
عهده دارکردن
indent
دندانه دارکردن
indenting
دندانه دارکردن
program
برنامه دارکردن
border
لبه دارکردن
bordered
لبه دارکردن
bordering
لبه دارکردن
rut
شیار دارکردن
looped
حلقه دارکردن
dotting
نقطه دارکردن
hem
حاشیه دارکردن
hemmed
حاشیه دارکردن
hemming
حاشیه دارکردن
hems
حاشیه دارکردن
tarnished
لکه دارکردن
tarnishes
لکه دارکردن
tarnishing
لکه دارکردن
beard
ریش دارکردن
beards
ریش دارکردن
frill
ریشه دارکردن
frills
ریشه دارکردن
smear
لکه دارکردن
smeared
لکه دارکردن
smearing
لکه دارکردن
smears
لکه دارکردن
marge
حاشیه دارکردن
point
گوشه دارکردن
diapers
گل وبوته دارکردن
diaper
گل وبوته دارکردن
torches
مشعل دارکردن
torched
مشعل دارکردن
torch
مشعل دارکردن
tube
لوله دارکردن
tubes
لوله دارکردن
torching
مشعل دارکردن
loops
حلقه دارکردن
dot
نقطه دارکردن
congressman
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
congressmen
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
nett
با تورگرفتن شبکه دارکردن
nets
با تورگرفتن شبکه دارکردن
net
با تورگرفتن شبکه دارکردن
distain
لکه دارکردن جلادادن
American order
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
rim
لبه داریا حاشیه دارکردن
rims
لبه داریا حاشیه دارکردن
vesicular
حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
to t. on any one's corn
احساس کسی راجریحه دارکردن
pectinated line
[خط شکسته، دندانه ای و یا کنگره ای که در طرح های هندسی و ایلیاتی بکار می رود.]
crown-steps
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
vesiculate
حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
castle style
[نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
enmesh
مثل توروپارچه پشته بندی سوراخ دارکردن
lacevi
بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
Tekke motife
نگاره تکه
[این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
monroe doctrine
اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
marinade
[ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
grate
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
marinate
[ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
fourteen points
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
point four
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
lanceolate leaves
برگ های اسلیمی
[شاه عباسی]
[نیزه ای]
[شعله]
[اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
jag
دندانه دار کردن کنگره دار کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com