Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
fuddy-duddies	کهنه اندیش
fuddy-duddy	کهنه اندیش
Other Matches
malicious	بد اندیش
clouts	پارچه کهنه کهنه
clouting	پارچه کهنه کهنه
clouted	پارچه کهنه کهنه
clout	پارچه کهنه کهنه
circumspect	مال اندیش
farseeing	مال اندیش
farseeing	عاقبت اندیش
providential	مال اندیش
longheaded	مال اندیش
opinionated	جزمی اندیش
dogmatist	جزمی اندیش
starry eyed	خیال اندیش
futurist	مال اندیش
far seeing	مال اندیش
longsighted	عاقبت اندیش
other-worldly	آخرت اندیش
high flying	یاوه اندیش
broadminded	گسترده اندیش
starry-eyed	خیال اندیش
provident	مال اندیش خوشبخت
To have foresight . To be provident.	عاقبت اندیش بودن
longsighted	مال اندیش عاقل
longhead	شخص دراز سر مال اندیش
philanthropists	ادم نیک اندیش بشردوست
philanthropist	ادم نیک اندیش بشردوست
forward mode	افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
foresighted <adj.>	دور اندیش [پیش نگر] [پیش بین]
antiquated	کهنه
pokier	کهنه
by gone	کهنه
pokiest	کهنه
poky	کهنه
worn out	کهنه
dossil	کهنه
rungs	کهنه
run-down	کهنه
run down	کهنه
stale	کهنه
behind the times	کهنه
lint	کهنه
dowdy	کهنه
worn-out	کهنه
obsolescent	کهنه
knacker	کهنه خر
kettle holder	کهنه
age old	کهنه
age-old	کهنه
gray	کهنه
antique	کهنه
antiques	کهنه
wadding	کهنه
mucid	کهنه
out of d.	کهنه
pokey	کهنه
tatters	کهنه
musty	کهنه
timeworn	کهنه
outworn	کهنه
ragman	کهنه خر
behindhand	کهنه
trite	کهنه
weatherbeaten	کهنه
obsolete	کهنه
rags	کهنه
rag	کهنه
fusty	کهنه
fustiest	کهنه
fustier	کهنه
tacky	کهنه
ragged	کهنه
olden	کهنه
wads	کهنه
wad	کهنه
old-fashioned	کهنه
crusted	کهنه
weatherworn	کهنه
archaic	کهنه
trity	کهنه
fogram	کهنه
worm eaten	کهنه
shabbly	کهنه
obsolescence	کهنه گی
old wool	پشم کهنه
ragman	کهنه فروش
duddy	کهنه پوش
duddie	کهنه پوش
thread bare	فرش کهنه
superannuate	کهنه شدن
rag picker	کهنه برچین
boneman	کهنه فروش
fripper	کهنه فروش
fripperer	کهنه فروش
sour dough	کهنه کار
codex	دستخط کهنه
unworn	کهنه نشده
pseudo archaic	کهنه نما
the old world	جهان کهنه
fogyish	کهنه پرست
obsolesce	کهنه شدن
dodos	کهنه پسند
dodoes	کهنه پسند
dodo	کهنه پسند
A pair of old pants ( trousers ) .	یک شلوار کهنه
uptight	کهنه پرست
unreconstructed	کهنه پرست
wash linen	کهنه فرفشویی
hunkerism	کهنه پرستی
wall rue	سداب کهنه
green meat	گوشت کهنه
stale joke	جوک کهنه
fogyism	کهنه پرستی
ogygian	بسیار کهنه
obscurantism	کهنه پرستی
aging	کهنه شدن
aging	کهنه کردن
dabbed	کهنه را نم زدن
dab	کهنه را نم زدن
old timer	کهنه کار
age	کهنه کردن
rags	کهنه شدن
dabs	کهنه را نم زدن
old-timers	کهنه کار
Neanderthal	خیلی کهنه
back numbers	چیز کهنه
lint	کهنه فتیله
superannuated	زیاد کهنه
veterans	کهنه سرباز
veterans	کهنه کار
ages	کهنه کردن
back number	شماره کهنه
veteran	کهنه سرباز
back number	چیز کهنه
back numbers	شماره کهنه
old	کهنه کار
old	پیرانه کهنه
shabbier	کهنه ژنده
wads	کهنه نمد
old-timer	کهنه کار
wad	کهنه نمد
shabbiest	کهنه ژنده
shabby	کهنه ژنده
mouldy	کهنه وفاسد
junk	کهنه و کم ارزش
duds	رخت کهنه
dead	منسوخ کهنه
antiquate	کهنه کردن
ancient	کهن کهنه
older	پیرانه کهنه
oldest	کهنه کار
older	کهنه کار
oldest	پیرانه کهنه
rag	کهنه شدن
veteran	کهنه کار
antediluvian	ادم کهنه پرست
Antiguated	آنتیک ،کهنه،قدیمی
ragpicker	کهنه و ژنده جمع کن
sea dog	ملوان کهنه کار
trade something in <idiom>	تعویض وسایل کهنه
back out	کهنه و فرسوده شدن
stager	ادم کهنه کار
outwear	کهنه شدن گذراندن
dishcloth	کهنه فرف شویی
to pick rags	کهنه برچینی کردن
wear out	کهنه و فرسوده شدن
passe	کهنه مسلک گذشته
bric a brac	اشیاء کهنه وعتیقه
tampons	پنبه یا کهنه قاعدگی
glass cloth	کهنه شیشه پاک کن
tampon	پنبه یا کهنه قاعدگی
hach	زیاداستعمال کردن کهنه
bibliopolism	فروش کتابهای کهنه
one nails drives another	غم جدید غم کهنه را بر از یاد
dishcloths	کهنه فرف شویی
paleology	دانش چیزهای کهنه
he has seen sevice	کهنه کار است
knackery	جنس بنجل و کهنه
well-worn	زیاد کار کرده کهنه
well worn	زیاد کار کرده کهنه
vets	بیطاری کردن کهنه سرباز
Old clothes ( houses ) .	لباس ( خانه های) کهنه
vetted	بیطاری کردن کهنه سرباز
ragbags	کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
God bless [you] !	خدا حافظ [واژه کهنه]
ragbag	کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
junk	طناب کهنه کاغذ پاره
bibliopoly	فروش کتابهای کهنه یاعتیق
demode	ازمد افتاده کهنه شده
vet	بیطاری کردن کهنه سرباز
dish towel	کهنه فرف خشک کنی
She's quite a back number. <idiom>	او [زن] آدم کهنه فکری است.
jalopies	اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
fossilizes	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilised	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
modified stock car	اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
snot rag	کهنه بینی پاک کنی
fossilising	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
articlcs of virtu	کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
ages	: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com