Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
glass cloth	کهنه شیشه پاک کن
Other Matches
ink bottle	شیشه مرکب شیشه جوهر
plate glass	شیشه سنگ شیشه تختهای
glassman	تاجر شیشه شیشه ساز
flatbed	وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
clouted	پارچه کهنه کهنه
clouts	پارچه کهنه کهنه
clouting	پارچه کهنه کهنه
clout	پارچه کهنه کهنه
vitrify	بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
glass wool	پشم یا براده شیشه پشم شیشه
timeworn	کهنه
obsolescent	کهنه
wadding	کهنه
fustiest	کهنه
rags	کهنه
rag	کهنه
fogram	کهنه
olden	کهنه
dossil	کهنه
by gone	کهنه
weatherbeaten	کهنه
obsolete	کهنه
behind the times	کهنه
fustier	کهنه
fusty	کهنه
trite	کهنه
behindhand	کهنه
pokiest	کهنه
pokier	کهنه
crusted	کهنه
rungs	کهنه
run-down	کهنه
run down	کهنه
stale	کهنه
lint	کهنه
dowdy	کهنه
poky	کهنه
obsolescence	کهنه گی
worn out	کهنه
old-fashioned	کهنه
antiques	کهنه
antique	کهنه
age-old	کهنه
age old	کهنه
antiquated	کهنه
ragged	کهنه
tatters	کهنه
musty	کهنه
worn-out	کهنه
outworn	کهنه
gray	کهنه
tacky	کهنه
wad	کهنه
out of d.	کهنه
trity	کهنه
ragman	کهنه خر
archaic	کهنه
shabbly	کهنه
mucid	کهنه
wads	کهنه
worm eaten	کهنه
weatherworn	کهنه
pokey	کهنه
kettle holder	کهنه
knacker	کهنه خر
back number	چیز کهنه
fuddy-duddy	کهنه اندیش
old timer	کهنه کار
dodoes	کهنه پسند
back numbers	چیز کهنه
dodos	کهنه پسند
Neanderthal	خیلی کهنه
superannuated	زیاد کهنه
back number	شماره کهنه
back numbers	شماره کهنه
unreconstructed	کهنه پرست
uptight	کهنه پرست
veteran	کهنه کار
veteran	کهنه سرباز
veterans	کهنه سرباز
veterans	کهنه کار
sour dough	کهنه کار
lint	کهنه فتیله
thread bare	فرش کهنه
old wool	پشم کهنه
stale joke	جوک کهنه
A pair of old pants ( trousers ) .	یک شلوار کهنه
obscurantism	کهنه پرستی
old-timer	کهنه کار
old-timers	کهنه کار
shabbiest	کهنه ژنده
shabby	کهنه ژنده
duds	رخت کهنه
codex	دستخط کهنه
ogygian	بسیار کهنه
antiquate	کهنه کردن
obsolesce	کهنه شدن
boneman	کهنه فروش
fripperer	کهنه فروش
duddie	کهنه پوش
duddy	کهنه پوش
older	پیرانه کهنه
hunkerism	کهنه پرستی
fogyish	کهنه پرست
fogyism	کهنه پرستی
pseudo archaic	کهنه نما
shabbier	کهنه ژنده
dodo	کهنه پسند
wash linen	کهنه فرفشویی
wall rue	سداب کهنه
old	کهنه کار
old	پیرانه کهنه
older	کهنه کار
unworn	کهنه نشده
the old world	جهان کهنه
superannuate	کهنه شدن
oldest	کهنه کار
oldest	پیرانه کهنه
fripper	کهنه فروش
ragman	کهنه فروش
fuddy-duddies	کهنه اندیش
rag picker	کهنه برچین
green meat	گوشت کهنه
mouldy	کهنه وفاسد
dab	کهنه را نم زدن
dead	منسوخ کهنه
ages	کهنه کردن
dabbed	کهنه را نم زدن
ancient	کهن کهنه
dabs	کهنه را نم زدن
aging	کهنه کردن
wads	کهنه نمد
wad	کهنه نمد
aging	کهنه شدن
junk	کهنه و کم ارزش
rags	کهنه شدن
rag	کهنه شدن
age	کهنه کردن
bric a brac	اشیاء کهنه وعتیقه
trade something in <idiom>	تعویض وسایل کهنه
Antiguated	آنتیک ،کهنه،قدیمی
bibliopolism	فروش کتابهای کهنه
dishcloth	کهنه فرف شویی
dishcloths	کهنه فرف شویی
tampons	پنبه یا کهنه قاعدگی
tampon	پنبه یا کهنه قاعدگی
stager	ادم کهنه کار
back out	کهنه و فرسوده شدن
antediluvian	ادم کهنه پرست
knackery	جنس بنجل و کهنه
hach	زیاداستعمال کردن کهنه
he has seen sevice	کهنه کار است
sea dog	ملوان کهنه کار
ragpicker	کهنه و ژنده جمع کن
passe	کهنه مسلک گذشته
paleology	دانش چیزهای کهنه
outwear	کهنه شدن گذراندن
to pick rags	کهنه برچینی کردن
one nails drives another	غم جدید غم کهنه را بر از یاد
wear out	کهنه و فرسوده شدن
water glass	اب شیشه
glass blower	شیشه گر
panes	شیشه
glass cutter	شیشه بر
pane	شیشه
glassblower	شیشه گر
glazier	شیشه گر
glass	شیشه
plate	شیشه
bottle	شیشه
bottles	شیشه
plates	شیشه
glazier	شیشه بر
vets	بیطاری کردن کهنه سرباز
junk	طناب کهنه کاغذ پاره
vet	بیطاری کردن کهنه سرباز
fossilised	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
Old clothes ( houses ) .	لباس ( خانه های) کهنه
bibliopoly	فروش کتابهای کهنه یاعتیق
fossilises	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
vetted	بیطاری کردن کهنه سرباز
he is a past master in	او در استاد یا کهنه کار است
snot rag	کهنه بینی پاک کنی
fossilizes	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizing	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilising	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
God bless [you] !	خدا حافظ [واژه کهنه]
veteran skill	مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
dish towel	کهنه فرف خشک کنی
demode	ازمد افتاده کهنه شده
articlcs of virtu	کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
jalopy	اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
ragbag	کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
well-worn	زیاد کار کرده کهنه
age	: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
jalopies	اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
ages	: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
old fashioned	کهنه پرست محافظه کار
ragbags	کیف لباسهای کهنه و بی مصرف

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com