Dictiornary-Farsi | کهکشان نمونه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
typical galaxy	کهکشان نمونه


Other Matches

galactic noise	تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
barred spiral galaxy	کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
jacob's ladder	کهکشان
the milky way	کهکشان
island universe	کهکشان
galaxies	کهکشان
vexatious lactea	کهکشان
galaxy	کهکشان
Milky Way	کهکشان
supergalaxy	کهکشان بزرگ
irregular galaxy	کهکشان نامنتظم
elliptical galaxy	کهکشان بیضوی
galactic	وابسته به کهکشان
metagalaxy	ماورای کهکشان
Milky Way	راه کهکشان
proto galaxy	کهکشان اولیه
spiral galaxy	کهکشان مارپیچی
milky way galaxy	کهکشان راه شیری
elliptical galaxy	کهکشان بیضی گون
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
types	نمونه
example	نمونه
representatives	نمونه
examples	نمونه
formats	نمونه
pattern	نمونه
format	نمونه
typed	نمونه
paradigms	نمونه
paradigm	نمونه
representative	نمونه
patterns	نمونه
type	نمونه
exemplar	نمونه
exemplars	نمونه
module	نمونه
forme	نمونه
strickle	نمونه
typicalness	نمونه
foretype	نمونه
copyslip	نمونه
modules	نمونه
ensample	نمونه
sampling	نمونه
specimen	نمونه
specimens	نمونه
paragon	نمونه
paragons	نمونه
breadboard	نمونه
calligraph	نمونه
sampled	نمونه
schema	نمونه
copy	نمونه
schemata	نمونه
progenitor	نمونه
progenitors	نمونه
modeled	نمونه
modelled	نمونه
instance	نمونه
precedent	نمونه
sample	نمونه
models	نمونه
precedents	نمونه
copying	نمونه
copies	نمونه
model	نمونه
instances	نمونه
copied	نمونه
survey	نمونه گیری
demo	نمونه نمایشی
models	نمونه اصلی
tokenism	نمونه کاری
by the square	مطابق نمونه
model	نمونه اصلی
test specimen	نمونه ی ازمایش
surveys	نمونه گیری
typification	تعیین نمونه
typical sample	نمونه نوعی
vial	شیشه نمونه
work sample	نمونه کار
tokenism	نمونه نمایی
typicality	نمونه علامت
biased sample	نمونه سودار
sample size	بزرگی نمونه
unknown sample	نمونه مجهول
typal	شبیه نمونه
surveyed	نمونه گیری
breadboard	نمونه تابلویی
reference pilot	نمونه مرجع
samplery	نمونه گیری
probability sample	نمونه احتمالاتی
pilot production	تولید نمونه
pilot plant	کارخانه نمونه
pilot plant	کارگاه نمونه
pilot model	نمونه ازمایشی
phony	مدل یا نمونه
pattern making	نمونه سازی
screamer	نمونه بسیارخوب
protoplast	نمونه اصل
sample size	حجم نمونه
prototyping	ساخت یک نمونه
random sample	نمونه تصادفی
representative sample	نمونه معرف
quota sample	نمونه سهمیه
sample cell	فرف نمونه
sample data	داده نمونه
sample distribution	توزیع نمونه
modeled	نمونه اصلی
sight form	نمونه رصد
emulator	نمونه ساز
emulation	نمونه سازی
samplery	نمونه برداری
coring	نمونه گیری
core sample	نمونه استوانهای
test model	نمونه ی ازمایش
test piece	نمونه ازمایشی
test piece	نمونه ازمایش
test specimen	نمونه ازمایشی
exemplarily	بطور نمونه
exemplification	نمونه اوری
exemplum	مثال نمونه
ladle samble	نمونه پاتیل
holotype	نمونه شاخص
specimen signature	نمونه امضاء
g	نمونه معیار
free sample	نمونه مجانی
modelled	نمونه اصلی
foretype	نمونه قبلی
for example	برای نمونه
portfolio	نمونه محصول
test specimen	نمونه ازمایش
copying	نمونه ساختن
typifies	نمونه بودن
piece	سکه نمونه
samples	نمونه کالا
sampler	نمونه بردار
samplers	نمونه بردار
sampled	نمونه قراردادن
pieces	سکه نمونه
parable	قیاس نمونه
parables	قیاس نمونه
typifies	نمونه دادن
typified	نمونه بودن
typified	نمونه دادن
sampled	نمونه گرفتن
sampled	نمونه کالا
gauges	سنجیدن نمونه
gauged	سنجیدن نمونه
gauge	سنجیدن نمونه
prototypes	نمونه اولیه
prototype	نمونه ازمایشی
per sample	طبق نمونه
prototype	نمونه نخستین
prototype	نمونه اولیه
typical	نمونه نوعی
prototypes	نمونه نخستین
poll	نمونه برداشتن
prototypes	نمونه ازمایشی
cells	فرف نمونه
cell	فرف نمونه
archetypes	نمونه اولیه
archetype	نمونه اولیه
copied	نمونه ساختن
polls	نمونه برداشتن
polled	نمونه برداشتن
typical	یک نمونه بارز
copy	نمونه ساختن
sampling	نمونه گیری
sample	نمونه گرفتن
type of use	نمونه کاربرد
sampling	نمونه برداری
sample	واحد نمونه
sample	نمونه قراردادن
modeling	نمونه سازی
sample	نمونه کالا
standards	نمونه قانونی
copies	نمونه ساختن
patterning	نمونه سازی
sampled	واحد نمونه
typifying	نمونه بودن
typifying	نمونه دادن
standard	نمونه قانونی
typify	نمونه بودن
typify	نمونه دادن
representative firm	بنگاه تولیدی نمونه
sampling distribution	توزیع نمونه گیری
representative consumer	مصرف کننده نمونه
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
sampling error	اشتباه نمونه گیری
sampling error	خطای نمونه گیری
tensile test specimen	نمونه ازمایش کشش
sampling unit	واحد نمونه گیری
tensile test specimen	نمونه ازمون کششی