English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (7 milliseconds)
English Persian
whereat که بدان جهت که در انجا
Other Matches
thereto بدان
wherunto که بدان
thereunto بدان
thither انجا
thither به انجا
thence از انجا
whereon در انجا
wherefrom که از انجا
there انجا
there به انجا
wherever انجا که
so far forth تا انجا
yonder انجا
therof از انجا
whence که از انجا چه جا
i know that place by sight انجا را
thereat در انجا
thereby بدان وسیله
thereto attached پسوسته بدان
here and there اینجا انجا
it is not half bad انجا بداست
for a iknow تا انجا که می دانم
it is impossible to live there در انجا میسرنیست
as far as possible تا انجا که میشد
as for as i know تا انجا که من میدانم
as far as possible تا انجا که بتوان
away مرتبا از انجا
thenceforward از انجا ببعد
according as چنانکه بدان سان که
i stayed there for days سه روز انجا ماندم
there was not a soul ذی نفسی انجا نبود
there دراین موضوع انجا
i did not find a there کسی را در انجا نیافتم
we used to play there ما انجا بازی میکردیم
i went there particularly to یک کاره انجا رفتم
stay there till i return انجا بمانیدتامن برگردم
within living memory تا انجا که مردمان زنده
i went there in my own شخصا` انجا رفتم
he no longer went there دیگر انجا نرفت
paradoxically بدان سان که باعقیده .....است
poetic justice کامیابی خوبان و شکست بدان
key-ring حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-rings حلقهای که بدان کلید می اویزند
that is nothing like it هیچ شباهتی بدان ندارد
the question referred to above موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
the population is stationary شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
at the top of one's bent تا انجا که می توان تحمل کرد
iam a to go there از رفتن به انجا خجالت می کشم
he had no evidence to go upon مدرکی نداشت که بدان متکی شود
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
where no human foot can tread جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
it is not pervious to reasonov بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
it was beneath my notice مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
omnim gatherum مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
nose ring حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
see if he is still there به بیند او هنوز انجا است یانه
he went there in black اوبا جامه سیاه انجا رفت
i put the population at 0000 نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
near side سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
timberhead انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
hobbies کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
hobby کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
self feeder ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
plowhead چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
an accessible place جایی که راه یافتن بدان ممکن است
hydrotherapeutic بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
paroli دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
phonoscope التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
indo iranian وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
accessibly چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
over production عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
forbidden fruit چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruits چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
passing lane فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
cowlstaff چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
mumpsimus ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
go cart چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
final setting time مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
walking chair چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
peregrin falcon یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
Manx وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
i take no interest in that هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
statitizing فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
it is impossible to live there نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com