Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
irretraceable
که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
Other Matches
refresh rate
تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
an irrepressible person
نتوان از او جلوگیری کرد ادمی که نتوان جلوی او راگرفت
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
irretraceable
که نتوان ردانرا گرفت
inexcusably
چنانکه نتوان معذوردانست
irrepressible joy
ادمی که نتوان جلواوراگرفت
incomputably
بطوریکه نتوان شمرد
intangibly
چنانکه نتوان درک کرد
inseparably
چنانکه نتوان سوا کرد
incommutably
بطوریکه نتوان معاوضه نمود
intangibly
چنانکه نتوان احساس کرد
kittle cattle
ادم وسواسی که نتوان باواعتمادکردیابااوسازگارشد
irrefragably
چنانکه نتوان تکذیب کرد
ineffably
بطوریکه نتوان بیان کرد
You cannot make bricks without straw.
<proverb>
بى کاه نتوان خشت ساخت .
inexpressibly
چنانکه نتوان بیان کرد
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
incommunicably
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
inscrutably
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
no enemy is insignificant
دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
incomprehensibly
بطوریکه نتوان درک یا احاطه کرد
incompressibly
بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
irrepressible joy
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
illimitably
بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
inextricably
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
indescribably
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
irredeemably
جنانکه نتوان عوض دادیا باز خرید
indefeasibly
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
plotted
ترسیم
drawings
ترسیم
plots
ترسیم
plot
ترسیم
tracing
ترسیم
depictions
ترسیم
lineation
ترسیم خط
drawing
ترسیم
tracings
ترسیم
depiction
ترسیم
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
irremissibly
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
incommunicability
چگونگی چیزی که نتوان بکسی گفت یا با اودرمیان گذارد
incommunicableness
چیزی که نتوان بکسی گفت یابا اودرمیان گذارد
irreversibly
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
kluged
ترسیم موقت
mechanical drawing
ترسیم مکانیکی
planography
فن ترسیم نقشه
draw program
برنامه ترسیم
maps
ترسیم کردن
map
ترسیم کردن
line drawings
ترسیم خطی
line drawing
ترسیم خطی
mirror tracing
ترسیم از ایینه
computer drawing
ترسیم کامپیوتری
charts
ترسیم اماری
chartography
ترسیم نقشه
charting
ترسیم اماری
stipple
ترسیم بانقطه
scatter plot
ترسیم توزیعی
scatter plot
ترسیم پراکنده
charted
ترسیم اماری
chart
ترسیم اماری
irreclaimably
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
oversale
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
identity of indiscernibles
یکی بودن چیزهایی که نتوان بین شان فرق گذاشت
traces
مقدار ناچیز ترسیم
traced
مقدار ناچیز ترسیم
art of drawing
هنر ترسیم رسم
trace
مقدار ناچیز ترسیم
freehand method
روش ترسیم ازاد
plotters
وسیله ترسیم مسیر
plotter
وسیله ترسیم مسیر
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
ineradicably
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
rescale
بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
macpaint
یک برنامه ترسیم برای ریزکامپیوتر
delineated
ترسیم نمودن معین کردن
delineate
ترسیم نمودن معین کردن
delineates
ترسیم نمودن معین کردن
delineating
ترسیم نمودن معین کردن
automated flowchart
ترسیم نمودار به صورت خودکار
trammel
الت ترسیم بیضی تعدیل
aircraft plotter
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
whatman
کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
To draw something in out line .
شکل کلی چیزی را ترسیم کردن
reprographics
ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
seismogram
منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
absorption representation
[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
godroon
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
an impossible hat
کلاهی که به هیچ روی نتوان بر سرگذاشت یا هیچ زیبنده نباشد
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
point set curve
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
kinematics
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
pareto optimality
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
Fire cannot be extinguished by fire .
<proverb>
آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
check plot
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
demodulation
ترسیم سیگنال اصلی از موج تقسیم شده دریافت شده
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
epicycloid
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
trace
رسم کردن ترسیم کردن
traces
رسم کردن ترسیم کردن
traced
رسم کردن ترسیم کردن
quick format
که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
bis
دوباره
again
دوباره
continually
دوباره و دوباره
revet
دوباره
on more
دوباره
anew
دوباره
de novo
دوباره
afresh
دوباره
rejoined
دوباره پیوستن به
rejoin
دوباره پیوستن به
recoat
دوباره اندودن
reworks
دوباره ورزیدن
rejoining
دوباره پیوستن به
rejoins
دوباره پیوستن به
reissuing
دوباره منتشرکردن
rewritten
دوباره نوشتن
reseat
دوباره نشاندن
rewriting
دوباره نویسی
reenagement
استخدام دوباره
reelect
دوباره گزیدن
reissues
دوباره منتشرکردن
rewrote
دوباره نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
rewrites
دوباره نویسی
reseated
دوباره نشاندن
rewrites
دوباره نوشتن
fox message
پیام دوباره
rewrote
دوباره نویسی
redintegrate
دوباره مستقرشونده
remake
دوباره سازی
remakes
دوباره سازی
recature
دوباره تسخیرکردن
reissue
دوباره منتشرکردن
rewrite
دوباره نویسی
reissued
دوباره منتشرکردن
refresh
دوباره پر کردن
rewrite
دوباره نوشتن
rewritten
دوباره نویسی
reseating
دوباره نشاندن
reworking
دوباره ورزیدن
reproduced
دوباره تولیدکردن
reproduce
دوباره تولیدکردن
retaken
دوباره گرفتن
plerosis
دوباره پرشدن
re construction
دوباره سازی
re count
دوباره شمردن
re echo
دوباره برگرداندن
re edify
دوباره ساختن
once more
دوباره باردیگر
reproduces
دوباره تولیدکردن
rebirth
تولد دوباره
reproduction
تولید دوباره
reproductions
تولید دوباره
recaptures
دوباره تسخیرکردن
recaptured
دوباره تسخیرکردن
recapture
دوباره تسخیرکردن
reproducing
دوباره تولیدکردن
retake
دوباره گرفتن
refreshingly
دوباره سازی
refreshing
دوباره سازی
refreshed
دوباره پر کردن
retaking
دوباره گرفتن
re establishment
دوباره برقرارسازی
re fuse
دوباره گداختن
repiece
دوباره سر هم دادن
digamy
عروسی دوباره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com