English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (3 milliseconds)
English Persian
parallel که همزمان ارسال شود
paralleled که همزمان ارسال شود
paralleling که همزمان ارسال شود
parallelled که همزمان ارسال شود
parallelling که همزمان ارسال شود
parallels که همزمان ارسال شود
Search result with all words
continuous ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
simultaneous ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
parallel ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel که همزمان ارسال می شوند
paralleled ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleled که همزمان ارسال می شوند
paralleling ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleling که همزمان ارسال می شوند
parallelled ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelled که همزمان ارسال می شوند
parallelling ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelling که همزمان ارسال می شوند
parallels ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallels که همزمان ارسال می شوند
duplex مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplexes مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
mac کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
macs کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
Other Matches
processor به صورت همزمان همزمان کار کند
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
xmodem پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
relays ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
message روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
messages روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relayed ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
lockouts مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockout مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
overflowed وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
jitter خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
XON/XOFF پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
overflows وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
scroll حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scrolls حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
correcting روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
synchronous پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
destination محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
destinations محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
idle نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
messages نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
dispatches ارسال کردن ارسال
despatched ارسال کردن ارسال
despatches ارسال کردن ارسال
despatching ارسال کردن ارسال
dispatch ارسال کردن ارسال
dispatched ارسال کردن ارسال
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
tdm روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
parallelled همزمان
simultaneous همزمان
concurrent همزمان
paralleling همزمان
parallel همزمان
synchronous همزمان
parallelling همزمان
synchronic همزمان
isochronous همزمان
isochrone همزمان
parallels همزمان
synchronizer همزمان گر
paralleled همزمان
contemporaries همزمان
proportional همزمان
contemporary همزمان
simultaneously همزمان
coincidentally همزمان
synchronous phase advance خازن همزمان
synchronous condenser خازن همزمان
synchronous device دستگاه همزمان
synchronous generator مولد همزمان
concurrently اجرای همزمان
synchronous impedance ناگذرایی همزمان
synchronises همزمان کردن
synchronous motor موتور همزمان
synchronous network شبکه همزمان
synchronous operation عملیات همزمان
synchronous communication ارتباط همزمان
synchronous admittance گذرایی همزمان
concurrent همرو همزمان
coincide همزمان بودن
concurrent تقریباگ همزمان
coincided همزمان بودن
synchronization همزمان سازی
coincides همزمان بودن
synchronized sweep روبش همزمان
synchronic همگاه همزمان
synchrinized همزمان بودن
syncheronous communications مخابره همزمان
coinciding همزمان بودن
simultaneous extinction خاموشی همزمان
simultaneity همزمانی همزمان
synchronised همزمان کردن
synchronous reactance راکتانس همزمان
synchronous speed سرعت همزمان
concurrent reinforcement تقویت همزمان
synchronous machine ماشین همزمان
synchronizing همزمان سازی
simultaneous processing پردازش همزمان
concurrent processing پردازش همزمان
concurrent operation عملکرد همزمان
concurrent execution اجرای همزمان
concentred reaction واکنش همزمان
concentred exchange تبادل همزمان
concentred elimination حذف همزمان
concurrent training اموزش همزمان
concurrent validity اعتبار همزمان
synchronous telegraphy تلگراف همزمان
synchronous transmission انتقال همزمان
synchronous transmission مخابره همزمان
synchronous vibrator لرزه گر همزمان
synchroscope همزمان نما
synchronising همزمان کردن
selsyn موتور همزمان
synchronize همزمان کردن
concurrent variation تغییر همزمان
synchronizes همزمان کردن
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
full duplex پروتکل دوسوی همزمان
simultaneous input/output ورودی و خروجی همزمان
horizontal synchronizing همزمان ساز افقی
held ball گرفتن همزمان توپ
synchronizer دستگاه همزمان کننده
acoustic synchronizer همزمان ساز صوتی
compatability قابلیت کار همزمان
coincident penalty پنالتی همزمان دو تیم
binary synchronous communication ارتباطات همزمان دودویی
volley fire پرتاب همزمان گلوله ها با هم
concurrent program execution اجرای همزمان برنامه
concurrent programming برنامه نویسی همزمان
two way simultaneous operation عملکرد همزمان دو طرفه
synchronizing torque گشتاور پیچشی همزمان
synchronizing pulses ضربههای همزمان سازی
synchronizing separator جداکننده همزمان سازی
synchronizing signal پیام همزمان ساز
bisync synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
synchronised همزمان شدن با هم مطابق کردن
color sync signal پیام همزمان ساز رنگ
synchronizes همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises همزمان شدن با هم مطابق کردن
burst پیام همزمان ساز رنگ
overlap processing اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
synchronising همزمان شدن با هم مطابق کردن
simultaneous باهم واقع شونده همزمان
bursts پیام همزمان ساز رنگ
synchronizing limiter لامپ مراقب همزمان سازی
mainframe computer مانند تعداد عملوند همزمان
synchronises همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
doubled up گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
simultaneous آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
simultaneous دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
tandems وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
immediate عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
tandem وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
doubled گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
operand عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
double گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronised همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
multiple foul خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
pseudostereo ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
paralleling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
coresident دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
parallels که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
sdlc Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
paralleled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
multi tasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
isochronal همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
multitasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
interleaving به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
parallel که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
alternates که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
coordination سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
arithmetic عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
paralleling کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelled کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelling کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
alternate که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
parallels کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
alternated که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
paralleled کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
deal قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deals قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
parallel کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallels تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
pack توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com