English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
back که یک باتری پشتیبان دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
Search result with all words
refresh قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
Other Matches
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
NiCad نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
paging فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد
to jump-start an engine موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
backup copy کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
globally 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
global 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
backers پشتیبان
support r پشتیبان
supportless بی پشتیبان
backs پشتیبان
backer پشتیبان
fail back پشتیبان
paper support پشتیبان
support پشتیبان
thruster پشتیبان
protectors پشتیبان
protector پشتیبان
defenceless بی پشتیبان
supportive پشتیبان
supporter پشتیبان
backlog پشتیبان
supporters پشتیبان
left back پشتیبان چپ
backlogs پشتیبان
back پشتیبان
behinds پشتیبان
backup پشتیبان
behind پشتیبان
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
backing پشتیبان پوشش
backup system سیستم پشتیبان
backup file پرونده پشتیبان
backup copy نسخه پشتیبان
backing store انباره پشتیبان
backstop technology تکنولوژی پشتیبان
backing up پشتیبان گیری
backing storage انباره پشتیبان
file backup پشتیبان فایل
abutment دیوار پشتیبان
second پشتیبان کمک
imcremental backup پشتیبان نموی
battery backup باطری پشتیبان
patron نگهدار پشتیبان
patrons نگهدار پشتیبان
banch wall دیواره پشتیبان
follow up تدارکات پشتیبان
support library کتابخانه پشتیبان
trailers پشتیبان مهاجم
trailer پشتیبان مهاجم
seconds پشتیبان کمک
seconding پشتیبان کمک
seconded پشتیبان کمک
maintenance programmer برنامه نویس پشتیبان
battery backup system سیستم پشتیبان باطری
believer [in something] پشتیبان [نگهدار] [ازچیزی]
buttressing شمع پشتیبان دیوار
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
buttresses شمع پشتیبان دیوار
buttressed شمع پشتیبان دیوار
buttress شمع پشتیبان دیوار
backup utility برنامه کمکی پشتیبان
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
sympathizers طرفدار همفکر پشتیبان فکری
fan پشتیبان [طرفدار] [هوادار] [ورزش]
countermure دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
sympathisers طرفدار همفکر پشتیبان فکری
father file پشتیبان گونه قدیمی فایل
fall back سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
dss سیستم پشتیبان تصمیم گیری
sympathizer طرفدار همفکر پشتیبان فکری
battery باتری
battery water اب باتری
h.t. battery باتری ب
b battery باتری ب
storage cell باتری
filament battery باتری ا
battery copper مس باتری
battery charging rectifier باتری پر کن
chargers باتری پر کن
batteries باتری
charger باتری پر کن
battery charger باتری پر کن
c battey باتری سی
heater battery باتری ا
h.b. battery باتری ا
hypostasis پایه یانگهبان عضو یا چیزی پشتیبان
solution of battery الکترولیت باتری
battery jar فرف باتری
battery liquid الکترولیت باتری
battery liquid مایع باتری
battery discharger باتری خالی کن
hold down for batteryseparator میانگیردار باتری
burning rack قاب باتری
isolator for battery plate لایی باتری
battery solution محلول باتری
battery current برق باتری
secondary battery پیل باتری
cell cover درپوش باتری
battery isolator لایی باتری
battery cradle کلاف باتری
secondary battery باتری بارشدنی
battery insulator میانگیر باتری
gelatine battery باتری ژلاتینی
discharger for battery باتری خالی کن
battery filler سرنگ باتری
battery syringe سرنگ باتری
battery receiver رادیو باتری
battery plate صفحه باتری
battery paint رنگ باتری
battery electrolyte الکترولیت باتری
battery oven کوره باتری
battery electrode الکترود باتری
battery terminal قطب باتری
battery hold down میانگیردار باتری
battery turntable میز باتری
battery vise گیره باتری
gelatine battery باتری خشک
battery voltage ولتاژ باتری
battery mounting پایه باتری
battery insulator عایق باتری
nickel iron battery باتری ادیسن
storage cell پیل باتری
dry storage battery باتری ژلاتینی
alkaline battery باتری قلیایی
gravity battery باتری وزنی
pillar post of battery ستون باتری
automobile battery باتری اتومبیل
b. eliminator جانشین باتری ب
lighting battery باتری روشنایی
sediment درد باتری
battery polarization قطبش باتری
storage battery باتری بارشدنی
polarization پلاریزاسیون باتری
acummulator battery باتری بارشدنی
rechargeable battery باتری بارشدنی
grid of a battery شبکه باتری
dry battery باتری خشک
edison باتری ادیسن
air cell a battery باتری رادیو
starting battery باتری استارت
storage battery باتری انبارهای
ignition battery باتری استارت
impurities in battery ناخالصیهای باتری
battery capacity فرفیت باتری
floating battery باتری ذخیره
battery carbon زغال باتری
battery carrier شاسی باتری
battery case جعبه باتری
battery cell پیل باتری
secondary cell پیل باتری
battery charging cable کابل باتری پر کن
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
battery box جعبه باتری
standby battery باتری اضطراری
stand by battery باتری یدکی
sediments درد باتری
voltaic battery باتری ولتایی
plante cell باتری پلانته
batterty cover سرپوش باتری
battery acid اسید باتری
battery ammeter امپرسنج باتری
battery charging rheostat رئوستای باتری پر کن
tape streamer حلقه ممتد نوار برای حافظه پشتیبان
follow up رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
auxiliaries پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
stringy floppy حلقه متمادی نوار برای حافظه پشتیبان
internal روش نمایش داده و دستورات در CPU یا پشتیبان
pedestals میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestal میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
universal receiver رادیو برق و باتری
faure plate صفحه باتری خمیری
plate press پرس صفحه باتری
cutout relay رله باتری پرکن
pasted plate صفحه باتری خمیری
lead acid battery باتری سرب- اسید
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
plante battery plate صفحه باتری پلانته
idle voltage of battery ولتاژ هرز باتری
nickel iron battery باتری نیکل-اهن
hardened battery plate صفحه باتری سخت
group of battery plates دسته صفحات باتری
dry storage battery باتری انبارهای خشک
overdischarge of battery تخلیه فرساینده باتری
overfilling of battery سرشار کردن باتری
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
thin plate battery باتری صفحه نازک
area of battery plate سطح صفحه باتری
local action تخلیه موضعی باتری
train lighting battery باتری روشنایی ترن
plate puller انبر صفحه باتری
heater battery باتری گرم کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com