English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (4 milliseconds)
English Persian
compend کوتاهی اختصار
Other Matches
terseness اختصار
compression اختصار
compendium اختصار
brevity اختصار
correption اختصار
conciseness اختصار
simplification اختصار
simplifications اختصار
concise ness اختصار
contraction اختصار
contractions اختصار
clipping اختصار
abbreviation اختصار
compactness اختصار
abridgement اختصار
shortness اختصار
brachylogy اختصار
briefness اختصار
abridgment اختصار
reductional اختصار
abbreviations اختصار
synoptically بطریق اختصار
reduction اختصار تبدیل
reductions اختصار تبدیل
simplifcation تسهیل اختصار
for brevity's sake از لحاظ اختصار
for brevity's sake برای اختصار
mnemonic استاندارد اختصار کلمه
for short برای رعایت اختصار
defaulted کوتاهی
default کوتاهی
non feasnce کوتاهی
brachylogy کوتاهی
lowness کوتاهی
shortness کوتاهی
abridgement کوتاهی
defaulting کوتاهی
succinctness کوتاهی
concise ness کوتاهی
delinquency کوتاهی
brevity کوتاهی
transience or cy کوتاهی
transience کوتاهی
dwarfishness کوتاهی
defaults کوتاهی
he did his level best کوتاهی نکرد
non feasor کوتاهی کننده
shorrcomer کوتاهی کننده
in a short time در یک مدت کوتاهی
compendium مختصر کوتاهی
failing درصورت کوتاهی از
defaulter کوتاهی کننده
defaulters کوتاهی کننده
failure کوتاهی قصور
failures کوتاهی قصور
defult کوتاهی ورزیدن
negligence قصور کوتاهی
failings درصورت کوتاهی از
curtness کوتاهی وتندی سخن
skateboards وسیله کوتاهی با 4 قرقره
for a short time بری مدت کوتاهی
skateboard وسیله کوتاهی با 4 قرقره
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
hard hack بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
to go for a spin با خودرو گردش کوتاهی کردن
impulse پالسی که زمان کوتاهی می ماند
impulses پالسی که زمان کوتاهی می ماند
to be in d. کوتاهی درانجام وفیفه کردن
trunk hose شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
I have a short trip ahead. قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
to step out برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
impulsive آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
initialled تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialing تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialed تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initials تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialling تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
i will do my possible هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
trundle bed تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
interspinalis ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
knickers شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
to pause [برای مدت کوتاهی] در انجام کاری توقف کردن
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
transients وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
Gothic Revival [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
gradine [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
loader برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
cards برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
allocation برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
breach of trust کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
aux در DOS اختصار پورت یادرگاه کمکی است که پورت ارتباطات را در DOS به عنوان پیش فرض استفاده میکند
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
the quantity of a vowel کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
splash screen صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
truckle bed تختواب کوتاهی که زیر تختواب دیگرقرار گیرد
loader تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com