English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
English Persian
he did his level best کوتاهی نکرد
Other Matches
he durst not go جرات نکرد که برود
there was no ring کسی تلفن نکرد
He took no heed of my warning. به اخطار من توجهی نکرد
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
My salary is too small for me . کمترین توجهی نکرد
he did not d. to go جرات نکرد که برود
She did not ask about this. او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
it did not meet our views منظور مارا انجام نداد نظرماراتامین نکرد
He was killed when his parachute malfunctioned. بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
The victim had done nothing to incite the attackers. شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین [مجرمین] را تحریک کرده باشد.
succinctness کوتاهی
shortness کوتاهی
brachylogy کوتاهی
non feasnce کوتاهی
lowness کوتاهی
dwarfishness کوتاهی
concise ness کوتاهی
transience کوتاهی
transience or cy کوتاهی
default کوتاهی
defaulted کوتاهی
defaulting کوتاهی
defaults کوتاهی
abridgement کوتاهی
brevity کوتاهی
delinquency کوتاهی
non feasor کوتاهی کننده
defult کوتاهی ورزیدن
compendium مختصر کوتاهی
compend کوتاهی اختصار
failing درصورت کوتاهی از
defaulters کوتاهی کننده
failure کوتاهی قصور
failures کوتاهی قصور
in a short time در یک مدت کوتاهی
defaulter کوتاهی کننده
failings درصورت کوتاهی از
negligence قصور کوتاهی
shorrcomer کوتاهی کننده
for a short time بری مدت کوتاهی
skateboard وسیله کوتاهی با 4 قرقره
curtness کوتاهی وتندی سخن
skateboards وسیله کوتاهی با 4 قرقره
impulses پالسی که زمان کوتاهی می ماند
to be in d. کوتاهی درانجام وفیفه کردن
to go for a spin با خودرو گردش کوتاهی کردن
impulse پالسی که زمان کوتاهی می ماند
hard hack بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
initialing تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialed تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
i will do my possible هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
initial تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
impulsive آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
trunk hose شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
initialled تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialling تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initials تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
I have a short trip ahead. قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
to step out برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
trundle bed تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
to pause [برای مدت کوتاهی] در انجام کاری توقف کردن
knickers شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
interspinalis ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
gradine [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
loader برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
transients وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
Gothic Revival [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
cards برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
allocations برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocation برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
breach of trust کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
the quantity of a vowel کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
splash screen صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
truckle bed تختواب کوتاهی که زیر تختواب دیگرقرار گیرد
loader تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com