English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
laconic کوتاه موجز
laconically کوتاه موجز
Search result with all words
aphorize پند گفتن کوتاه و موجز نوشتن
Other Matches
succinct موجز
gnomical موجز
terse موجز
terser موجز
telegraphic موجز
apercu موجز
tersest موجز
concise موجز
aphorist موجز نویس
aphorism کلام موجز
summary موجز اختصاری
summaries موجز اختصاری
enthymeme برهان موجز
aphorisms کلام موجز
tersely بطور لب یا موجز
compendious موجز مختصر ومفید
phrased کلمه بندی سخن موجز
phrase کلمه بندی سخن موجز
phrases کلمه بندی سخن موجز
aphoristic وابسته به موجز نویسی یا پندنویسی
apothegm کلام موجز امثال و حکم
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
succinct کوتاه
stocky کوتاه
puny قد کوتاه
stockiest کوتاه
miniatures کوتاه
miniature کوتاه
little کوتاه
shortest کوتاه
stunt کوتاه
pigmy کوتاه
stunting کوتاه
stunts کوتاه
shorter کوتاه
pigmies کوتاه
pigmies قد کوتاه
short کوتاه
pygmies کوتاه
pygmies قد کوتاه
low کوتاه
pygmy کوتاه
concise کوتاه
dwarfish کوتاه
bas relif کوتاه
pygmy قد کوتاه
stockier کوتاه
dumpy کوتاه
concise <adj.> کوتاه
scut دم کوتاه
fleeting <adj.> کوتاه
down کوتاه
short <adj.> کوتاه
succinct <adj.> کوتاه
pigmy قد کوتاه
curt <adj.> کوتاه
liliputian قد کوتاه
synoptic کوتاه
of short duration کوتاه
curtal کوتاه
curtailed کوتاه کردن
pigmies ادم کوتاه قد
formulating کوتاه کردن
shortening کوتاه شدگی
poops صدای کوتاه
abbreviated کوتاه شده
poop صدای کوتاه
curtail کوتاه کردن
formulates کوتاه کردن
formulate کوتاه کردن
brief کوتاه مختصر
to look in کوتاه کردن
spontoon نیزه کوتاه
steep taper مخروط کوتاه
briefed کوتاه مختصر
to fall short کوتاه امدن
briefer کوتاه مختصر
to cut short کوتاه کردن
curt کوتاه ومختصر
pygmy ادم کوتاه قد
idyll قصیده کوتاه
pygmies ادم کوتاه قد
briefest کوتاه مختصر
idyll چکامه کوتاه
curtailing کوتاه کردن
truncating کوتاه کردن
clipping کوتاه کردن
scurried مسابقه کوتاه
scurry مسابقه کوتاه
scurrying مسابقه کوتاه
bas-reliefs برجسته کوتاه
bas-relief برجسته کوتاه
bas relief برجسته کوتاه
stichomythia مکالمات کوتاه
lie down استراحت کوتاه
lie-down استراحت کوتاه
strop طناب کوتاه
stag کوتاه کردن
aphorism سخن کوتاه
curtails کوتاه کردن
formulated کوتاه کردن
truncate کوتاه کردن
truncated کوتاه کردن
truncates کوتاه کردن
low کوتاه دون
scurries مسابقه کوتاه
aphorisms سخن کوتاه
stags کوتاه کردن
idylls چکامه کوتاه
short return برگشت کوتاه
escopette قرابینه کوتاه
short circuit اتصال کوتاه
short burst رگبار کوتاه
short brittle شکننده- کوتاه
short blast سوت کوتاه
short blast بوق کوتاه
fubsy کوتاه وکلفت
scutter دو باگامهای کوتاه
razee کوتاه کردن
escopet قرابینه کوتاه
epigrammatical کوتاه ونیشدار
short drop دراپ کوتاه
conte داستان کوتاه
correption کوتاه کردن
short period دوره کوتاه
cutty sark دامن کوتاه
cut off کوتاه کردن
detruncate کوتاه کردن
detruncation کوتاه شدگی
draw in کوتاه شدن
easy term کوتاه مدت
gnomical کوتاه لب نویس
playlet نمایش کوتاه
idyl قصیده کوتاه
manikin ادم کوتاه قد
manakin ادم کوتاه قد
mackinaw کت کوتاه و سنگین
intrim کوتاه مدت
jog trot یورتمه کوتاه
knurly کوتاه قد کوتوله
low frequency wave موج کوتاه
let us be brief کوتاه کنیم
idyl چکامه کوتاه
morello گیلاس دم کوتاه
narrow minded کوتاه نظر
piaffer یورتمه کوتاه
half pint کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber الوار کوتاه
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
one track کوتاه فکر
hare sighted کوتاه بین
hide bound کوتاه فکر
novella رمان کوتاه
novelet داستان کوتاه
lop sided کوتاه و بلند
idylls قصیده کوتاه
shuffles گام کوتاه
shuffling گام کوتاه
short stories داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette داستان کوتاه
novelettes داستان کوتاه
term paper رساله کوتاه
short time کوتاه مدت
unabridged کوتاه نشده
shuffled گام کوتاه
shuffle گام کوتاه
shortwave موج کوتاه
shortening in کوتاه کردن
short wave موج کوتاه
short-wave موج کوتاه
short haul خط سیر کوتاه
short-haul خط سیر کوتاه
short-circuit اتصال کوتاه
short-circuits اتصال کوتاه
abridge کوتاه کردن
short test bar میله کوتاه
bunny hop پرش کوتاه
short shunt شنت کوتاه
by pass اتصال کوتاه
short service line خط سرویس کوتاه
chip shot ضربه کوتاه
chitchat صحبت کوتاه
chiton قبای کوتاه
short run مدت کوتاه
coatee دامن کوتاه
britches شلوار کوتاه
short splice پیوند کوتاه
breeks شلوار کوتاه
an incomprehensive report گزارش کوتاه
apophthegm گفتار لب و کوتاه
short term دوره کوتاه
basso relief برجسته کوتاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com