Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
let us be brief
کوتاه کنیم
Other Matches
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.
کانالتان را فردا
[به این برنامه]
تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
let us say
فرض کنیم
let us play
بازی کنیم
briefly speaking
مختصر کنیم
let us be brief
مختصر کنیم
Let us suppose ...
حالا فرض کنیم که ...
We move out on the 1st.
ما یکم بارکشی می کنیم.
let ab be equal to cd
فرض کنیم ab با cd برابرباشد
peach and straddle
بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We live in the Machine Age .
ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
We'd like to pay separately.
ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
let us make a p for home
کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ?
اهلش هستی شنا کنیم ؟
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Let's drop the subject.
از این موضوع صرف نظر کنیم .
it can be altered at pleasure
هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
Could you put us up for the night ?
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
i had best to leaveit
بهترین کاران است که ان راول کنیم
We should be leaving now.
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
We should not indulge in personalities.
نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
We've given notice that we're moving out of the apartment.
ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
Lets talk man to man .
بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
We must inquire into this matter.
درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
starting with the issue of July 1
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
A rapid response would be appreciated.
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
Lets suppose the news is true .
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
Supposing it rains , what shall you do ?
فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We do not usually go places that cost a lot of money.
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We all think he is very nice.
ما همه فکر می کنیم که او
[مرد]
آدم خوبی است.
He's always moaning that we use too much electricity.
او
[مرد]
همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Well, now everyone's here, we can begin.
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps.
بیا جدی بازی کنیم.
[روی پول یا هر چیزی بها دار]
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
concise
کوتاه
of short duration
کوتاه
little
کوتاه
bas relif
کوتاه
stunt
کوتاه
stunting
کوتاه
stunts
کوتاه
shorter
کوتاه
puny
قد کوتاه
liliputian
قد کوتاه
pigmy
کوتاه
synoptic
کوتاه
shortest
کوتاه
succinct
کوتاه
short
کوتاه
curtal
کوتاه
scut
دم کوتاه
pigmy
قد کوتاه
miniature
کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
pigmies
کوتاه
stockiest
کوتاه
low
کوتاه
miniatures
کوتاه
dumpy
کوتاه
pigmies
قد کوتاه
stocky
کوتاه
pygmy
قد کوتاه
pygmy
کوتاه
down
کوتاه
pygmies
قد کوتاه
stockier
کوتاه
pygmies
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
dwarfish
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
shortening
کوتاه شدگی
low
کوتاه دون
cutty sark
دامن کوتاه
cut off
کوتاه کردن
epigrammatical
کوتاه ونیشدار
detruncate
کوتاه کردن
detruncation
کوتاه شدگی
abbreviated
کوتاه شده
easy term
کوتاه مدت
draw in
کوتاه شدن
aphorisms
سخن کوتاه
correption
کوتاه کردن
bas relief
برجسته کوتاه
bas-relief
برجسته کوتاه
chitchat
صحبت کوتاه
fubsy
کوتاه وکلفت
idyl
قصیده کوتاه
idyl
چکامه کوتاه
bas-reliefs
برجسته کوتاه
hide bound
کوتاه فکر
hare sighted
کوتاه بین
half timber
الوار کوتاه
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
gnomical
کوتاه لب نویس
escopette
قرابینه کوتاه
escopet
قرابینه کوتاه
aphorism
سخن کوتاه
intrim
کوتاه مدت
conte
داستان کوتاه
short-wave
موج کوتاه
shuffled
گام کوتاه
shuffles
گام کوتاه
shuffling
گام کوتاه
idyll
قصیده کوتاه
short stories
داستان کوتاه
idyll
چکامه کوتاه
curt
کوتاه ومختصر
short story
داستان کوتاه
shuffle
گام کوتاه
corner-brace
حایل کوتاه
short haul
خط سیر کوتاه
short-haul
خط سیر کوتاه
short-circuit
اتصال کوتاه
short-circuits
اتصال کوتاه
idylls
قصیده کوتاه
idylls
چکامه کوتاه
short wave
موج کوتاه
novelette
داستان کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
britches
شلوار کوتاه
bunny hop
پرش کوتاه
by pass
اتصال کوتاه
chip shot
ضربه کوتاه
pigmies
ادم کوتاه قد
poops
صدای کوتاه
chiton
قبای کوتاه
coatee
دامن کوتاه
breeks
شلوار کوتاه
brachydactyly
کوتاه انگشتی
term paper
رساله کوتاه
pygmy
ادم کوتاه قد
unabridged
کوتاه نشده
pygmies
ادم کوتاه قد
abridge
کوتاه کردن
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
apophthegm
گفتار لب و کوتاه
basso relief
برجسته کوتاه
poop
صدای کوتاه
to look in
کوتاه کردن
tutus
دامن کوتاه
To back down .
کوتاه آمدن
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
in the short run
در کوتاه مدت
tutu
دامن کوتاه
short-lists
فهرست کوتاه
short-listing
فهرست کوتاه
truncation
کوتاه سازی
tunicle
لباس کوتاه
undersize
اندازه کوتاه
whiffet
سوت یا پف کوتاه
wool of short staple
پشم نخ کوتاه
mini-skirt
دامن کوتاه
mini-skirts
دامن کوتاه
short-list
فهرست کوتاه
short-listed
فهرست کوتاه
brief description
شرح کوتاه
briefly
<adv.>
بصورت کوتاه
compendiously
<adv.>
بصورت کوتاه
dwarf gallery
دالان کوتاه
simply stated
به بیان کوتاه
curtly
<adv.>
بصورت کوتاه
to fall short
کوتاه امدن
jog trot
یورتمه کوتاه
one track
کوتاه فکر
piaffer
یورتمه کوتاه
playlet
نمایش کوتاه
razee
کوتاه کردن
scutter
دو باگامهای کوتاه
short blast
بوق کوتاه
short blast
سوت کوتاه
short brittle
شکننده- کوتاه
short burst
رگبار کوتاه
novella
رمان کوتاه
novelet
داستان کوتاه
narrow minded
کوتاه نظر
knurly
کوتاه قد کوتوله
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
vamp
جوراب کوتاه
lop sided
کوتاه و بلند
low frequency wave
موج کوتاه
mackinaw
کت کوتاه و سنگین
manakin
ادم کوتاه قد
manikin
ادم کوتاه قد
morello
گیلاس دم کوتاه
short circuit
اتصال کوتاه
short drop
دراپ کوتاه
short test bar
میله کوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com