Total search result: 122 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
swinging cross |
کوته مداری وزشی |
|
|
Other Matches |
|
short circuit |
کوته مداری |
one idead |
کوته فکر |
prudes |
کوته فکر |
prude |
کوته فکر |
provinciality |
کوته فکری |
prudery |
کوته فکری |
shallow brained |
کوته نظر |
sectarian |
کوته بین |
parochial |
کوته نظر |
provincialism |
کوته فکری |
low browed |
کوته جبین |
narrow minded |
کوته فکر |
illiberal |
کوته فکر |
foreshortening |
کوته نمایی |
infantilism of thought |
کوته فکری |
narrow mindedly |
کوته نظرانه |
smug |
کوته نظر |
smugly |
کوته نظر |
abbreviations |
کوته سازی |
abbreviation |
کوته سازی |
small-minded |
کوته نظر |
smugness |
کوته نظر |
provincial |
کوته فکر |
short sighted |
کوته بین |
low minded |
کوته نظر |
low minded |
کوته فکر |
laconicism |
کوته سخنی |
laconicism |
کوته نویسی |
insularism |
کوته فکری |
gnomical |
کوته سخن |
fanaticism |
کوته فکری |
low-minded |
کوته فکر |
low-minded |
کوته نظر |
Lilliputian |
کوته فکر |
short sighted |
کوته نظر |
small minded |
کوته نظر |
parochialism |
کوته نظری |
dogmatic |
کوته فکر |
localism |
کوته بینی |
laconism |
کوته نویسی |
narrow-minded |
کوته فکر |
short sighted |
ناشی از کوته نظری |
small-minded opinions |
عقاید کوته نظر |
hidebound |
خودرای کوته نظر |
laconism |
کوته سخنی سخن پر مغز |
short sight |
نزدیک بین کوته نظر |
narrower |
محدود کردن کوته فکر |
narrow |
محدود کردن کوته فکر |
narrowed |
محدود کردن کوته فکر |
narrowest |
محدود کردن کوته فکر |
bigmouth |
آدم پرحرف و کوته بین |
orbital element |
عناصر مداری |
zonary |
مداری ناحیهای |
circuit diagram |
دیاگرام مداری |
zonal |
مداری ناحیهای |
connection diagram |
دیاگرام مداری |
orbital period |
تناوب مداری |
preorbital |
پیش مداری |
orbital velocity |
سرعت مداری |
circuit family |
خانواده مداری |
circuit switching |
راه گزینی مداری |
diplomatize |
سیاست مداری کردن |
series |
مداری که قط عات آن با هم سری هستند |
edge |
فرایند یا مداری که با تغییر سطح |
edges |
فرایند یا مداری که با تغییر سطح |
uart |
مداری که از UART برای تبدل نوع داده |
gating circuit |
مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند |
blind circuit |
مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود |
clones |
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند |
cloning |
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند |
balun |
مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند |
circuit |
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند |
cloned |
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند |
clone |
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند |
circuits |
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند |
squeezer |
فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند |
invisible |
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC |
clocks |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
clock |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
crowbars |
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند |
crowbar |
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند |
read |
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست |
reads |
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست |
nmos |
مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS |
unpopulated board |
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند |
multiplexor |
مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند |
n channel mos |
مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند |
mux |
مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند |
differentiating cicuit |
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است |
interface |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
interfaces |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
monitors |
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند |
monitored |
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند |
monitor |
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند |
i/o board |
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند |
convertor |
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند |
converter |
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند |
dip |
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند |
dips |
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند |
ACIA |
مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد داده سری را با استفاده از دستیابی غیرهمگام ارسال و دریافت کند |
asynchronous |
مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند |
clock |
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت |
clocks |
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت |
to have short views |
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن |
integrated circuit |
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی |
microchips |
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی |
microchip |
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی |
port |
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند |
wheatstone bridge |
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد |
clamper |
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود |
PIA |
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه |
peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
d/a converter |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
dac |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
interfaces |
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد. |
interface |
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد. |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
sampled |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
sample |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |