Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
spasmodic efforts	کوشش متناوب
Other Matches
alternated	متناوب کردن متناوب بودن
alternate	متناوب کردن متناوب بودن
alternates	متناوب کردن متناوب بودن
alternators	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
periodic stock check	کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
altern	متناوب
alternating	متناوب
spotty	متناوب
intermissive	متناوب
periodic	متناوب
interrupted	متناوب
intermittent	متناوب
continual	متناوب
intremittent	متناوب
alternate track	شیار متناوب
alternating arc	قوس متناوب
intermitter	متناوب کننده
peals	طنین متناوب
pealing	طنین متناوب
pealed	طنین متناوب
alternate	تعویض متناوب
staggers	متناوب تردیدداشتن
staggering	متناوب تردیدداشتن
stagger	متناوب تردیدداشتن
alternates	تعویض متناوب
peal	طنین متناوب
work interval	کار متناوب
alternated	تعویض متناوب
alternating copolymer	همبسپار متناوب
alternating field	میدان متناوب
periodic duty	کار متناوب
off and on	بطور متناوب
interval exercises	تمرینهای متناوب
intermittent reception	موجگیری متناوب
intermittent error	خطای متناوب
intermittent current	جریان متناوب
keying	قطع متناوب
gating	قطع متناوب
differential compaction	تراکم متناوب
alternative reinforcement	تقویت متناوب
alternative current	جریان متناوب
alternating stress	تنش متناوب
alternating quantity	کمیت متناوب
alternating perspective	نمای متناوب
fluctuating load	بار متناوب
alternating load	بار متناوب
relief interval	استراحت متناوب
jerky	تشنجی متناوب
alternating current	جریان متناوب
interchanged	متناوب ساختن
interchanges	متناوب ساختن
interchanging	متناوب ساختن
intermittently	بطور متناوب
alternators	متناوب ساز
alternator	متناوب ساز
periodic	متناوب پریودیک
AC	برق متناوب
interchange	متناوب ساختن
flow	حرکت متناوب
flowed	حرکت متناوب
flows	حرکت متناوب
alternating current generator	مولد جریان متناوب
variation	نوسان متناوب پراکندگی
alternators	مولد جریان متناوب
intermittent rating	کار اسمی متناوب
alternating current circuit	مدار جریان متناوب
alternator	دینام جریان متناوب
alternating axis of symmerty	محور تقارن متناوب
load reversal	دوره بارگذاری متناوب
variations	نوسان متناوب پراکندگی
alternating current instrument	سنجه جریان متناوب
alternators	دینام جریان متناوب
reciprocating	دارای حرکت متناوب
alternating current motor	موتور جریان متناوب
alternating current magnet	مغناطیس جریان متناوب
alternating stress test	ازمایش تنش متناوب
diagonal flow compressor	کمپرسور با جریان متناوب
free alternating current	جریان متناوب هرز
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
industrial alternating current	جریان متناوب صنعتی
alternates	یک درمیان امدن متناوب
magnitude of alternating current	دامنه جریان متناوب
intermittent rain	بارش متناوب باران
three phase alternating current	جریان متناوب سه فازه
alternated	یک درمیان امدن متناوب
single phase alternating current	جریان متناوب یک فازه
rectification of an alternating current	یکسوکنندگی جریان متناوب
power of alternating current	توان جریان متناوب
alternate	یک درمیان امدن متناوب
alternator	مولد جریان متناوب
forced alternating current	جریان متناوب فشرده
cycled	بصورت متناوب فاهر شدن
welding altrnator	مولد جوش جریان متناوب
multiphase alternating current	جریان متناوب چند فازه
cycle	بصورت متناوب فاهر شدن
synchronous alternator	مولد جریان متناوب سنکرون
high frequency alternating current	جریان متناوب فرکانس بالا
magneto bell	زنگ اخبار جریان متناوب
impedance	مقاومت جریان متناوب امپدانس
symmetrical alternating quantity	کمیت متناوب متقارن نامتوازن
cycles	بصورت متناوب فاهر شدن
scramble	کوشش
scrambled	کوشش
scrambling	کوشش
agonism	کوشش
scrambles	کوشش
strugglingly	با کوشش
muss	کوشش
endevour	کوشش
endeavor	کوشش
conatus	کوشش
trial	کوشش
trials	کوشش
effortless	بی کوشش
effortlessly	بی کوشش
stru gglingly	با کوشش
stretches	کوشش
attempts	کوشش
assay	کوشش
assays	کوشش
work	کوشش
worked	کوشش
attempt	کوشش
attempting	کوشش
fists	کوشش
attempted	کوشش
fist	کوشش
stretch	کوشش
efforts	کوشش
stretched	کوشش
effort	کوشش
torose	استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
systaltic	منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
impedance	مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
alternators	دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
initial alternating short circuit curren	جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
alternator	دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
assay	کوشش کردن
labor	زحمت کوشش
labors	زحمت کوشش
attempted	کوشش کردن
labor	کوشش کردن
assays	کوشش کردن
strenuosity	کوشش بلیغ
lostlabour	کوشش بیهوده
attempting	کوشش کردن
tugged	کشش کوشش
attempts	کوشش کردن
attempt	کوشش کردن
to bend effort	کوشش کردن
diligency	کوشش پیوسته
diligence	کوشش پیوسته
tugs	کشش کوشش
tugging	کشش کوشش
tug	کشش کوشش
steadily	باسعی و کوشش
to exert oneself	کوشش کردن
to make an effort	کوشش کردن
trial and error	کوشش و خطا
labour	کوشش کردن
labour	زحمت کوشش
labors	کوشش کردن
labored	کوشش کردن
labored	زحمت کوشش
try	ازمون کوشش
all out	بامنتهای کوشش
tries	کوشش کردن
tries	ازمون کوشش
bend	کوشش کردن
dead lift	کوشش بیهوده
slog	کوشش سخت
striven	کوشش کردن
strives	کوشش کردن
flash in the pan	کوشش بیهوده
striving	کوشش کردن
dead pull	کوشش بیهوده
catch trial	کوشش مچ گیری
slogged	کوشش سخت
slogging	کوشش سخت
try	کوشش کردن
slogs	کوشش سخت
strive	کوشش کردن
ineffectual struggle	کوشش بیهوده
industriousness	سعی و کوشش
bustled	تقلا کوشش
strived	کوشش کردن
bustle	تقلا کوشش
inapplocation	دریغ از کوشش
an abortive attempt	کوشش بیهوده
bustles	تقلا کوشش
clock	دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
interlaminate	در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
inter laminate	[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
clocks	دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
fizzle	کوشش مذبوحانه شکست
the utmost limits	دورترین منتهای کوشش
to beat the air	کوشش بیهوده کردن
strain	کوشش درد سخت
to break butterfly on wheel	کوشش بیهوده کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com