English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (4 milliseconds)
English Persian
mountaineer کوهستانی
mountaineers کوهستانی
mountainous کوهستانی
mountain کوهستانی
mountains کوهستانی
highland کوهستانی
hilariously کوهستانی
montane کوهستانی
orestes کوهستانی
rangey کوهستانی
rangy کوهستانی
Other Matches
mountain climate اقلیم کوهستانی
oread حوری کوهستانی
high land زمین کوهستانی
mountain troops یکانهای کوهستانی
tarn دریاچه کوهستانی
upper terminal ایستگاه کوهستانی
transmountain ماوراء کوهستانی
transmontane ماوراء کوهستانی
shelf سکوی کوهستانی
glen دره کوهستانی
glens دره کوهستانی
uplands زمین کوهستانی
bench سکوی کوهستانی
benches سکوی کوهستانی
upland زمین کوهستانی
mountaineers یکان کوهستانی کوهنورد
mountaineer یکان کوهستانی کوهنورد
greenwood درخت راج کوهستانی
clachan دهکده کوچک کوهستانی
ghillie نوکریکی از روسای کوهستانی
gillie نوکر یکی ازروسای کوهستانی
tarn دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
gilly نوکر یکی ازروسای کوهستانی
Sea [mountain] air makes you hungry. هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
gael مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
williwa وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
sporran چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
yodel صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelling صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodels صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
pack artillery توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com