English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
supremum کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
least upper bound [lub, LUB] کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
Other Matches
upper bound کران بالا
infimum بزرگترین کران بالا [ریاضی]
greatest lower bound [glb, GLB] بزرگترین کران بالا [ریاضی]
lowest common multiple [LCM] کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
smallest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
lowest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
Pentium Pro قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
fuse وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fused وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost پایین ترین زیر ترین
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
the deaf کران
horizons کران
limit کران
horizon کران
border کران
fineless بی کران
extreme کران
bordering کران
bordered کران
lower limit کران پایین
lower bound کران پایین
subscript bound کران زیرنویس
output bound کران خروجی
strand plain کران دشت
input bound کران ورودی
bounded کران دار
compute bound کران محاسباتی
sanbar کران ماسه
bound موفف کران
sandband کران ماسه
physiological limit کران فیزیولوژیکی
compacted دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compact دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacting دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacts دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
open interval فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
manual alphabet برای سخن گفتن با کران
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
backmost پس ترین
lowest پایین ترین
downmost پایین ترین
lattermost عقب ترین
rearmost عقب ترین
undermost پایین ترین
backmost عقب ترین
bottommost پایین ترین
westernmost غربی ترین
furthest پیشرفته ترین
meritorious شایسته ترین
proto مهم ترین
topmost اعلی ترین
driest خشک ترین
lowermost پایین ترین
lower most پایین ترین
aftmost عقب ترین
rightmost راست ترین
midmost میان ترین
foremost پیش ترین
more like;most like شبیه ترین
most significant پراهمیت ترین
leftmost سمت چپ ترین
least significant کم اهمیت ترین
lattermost پست ترین
best عظیم ترین
middlemost میان ترین
hindmost عقب ترین
most important <adj.> مهم ترین
nethermost پست ترین
first and foremost <adv.> پیش ترین
arrant بدنام ترین
undermost زیر ترین
eldest مسن ترین
drier : خشک ترین
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
lsb کم اهمیت ترین بیت
tick سخت ترین مرحله
top flight اعلی ترین مرتبه
next نزدیک ترین پس ازان
best شایسته ترین پیشترین
neap tide پائین ترین جزر و مد
most significant bit با اهمیت ترین بیت
full-backs عقب ترین بازی کن
least significant bit کم اهمیت ترین بیت
least significant digit کم اهمیت ترین رقم
ticks سخت ترین مرحله
aftermost عقب ترین واپسین
ticked سخت ترین مرحله
heartstring عمیق ترین احساسات دل
most significant digit با اهمیت ترین رقم
full-back عقب ترین بازی کن
easternmost شرقی ترین نقطه
most significant bit با ارزش ترین بیت
neap خفیف ترین جزر و مد
royal road اسان ترین راه
bottom price پائین ترین قیمت
most significant digit با ارزش ترین رقم
eastermost شرقی ترین نقطه
innermost داخلی ترین دراعماق
tenth rate پایین ترین درجه
tenth rate از پایین ترین جنس
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
Put your warmest clothes on . گرم ترین لباسهایت را تن کرد
exosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
fullback جای عقب ترین بازی کن
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
primitive data type ساده ترین شکل داده
sternmost عقب ترین قسمت کشتی
upmost عالی ترین بالاترین درجه
troposphere پایین ترین بخش اتمسفر
thermosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
last پایین ترین درجه یا مقام
admirals عالی ترین افسرنیروی دریایی
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
curtail step پایین ترین پله پلگان
curtal step پایین ترین پله پلگان
admiral عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasts پایین ترین درجه یا مقام
lasted پایین ترین درجه یا مقام
combat resolution پایین ترین رده رزمی
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
next of kin نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
subcutis عمیق ترین قسمت زیر پوست
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottoms با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottom با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
This is the easisrt way. این آسان ترین راه است
heart strings عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
last but not least <idiom> آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
lower low water پایین ترین پست رفت اب دریا
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Lenkoran medallion ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
best-seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
msb با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
highest common factor [HCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
msd با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
greatest common factor [GCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
best-sellers پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
water collecting sump پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
best seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor [gcd] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
aftermost نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
physical پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
ahmad اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
Milco میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
dynamically ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
intima درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
geodesic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
mastered مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
high fidelity ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
garboard پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
weakest maintained ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
optimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com